يك معنی باب " افعال " آشكار كردن است . ولی اين كلمه يك نارسايیدارد و آن اين است كه هر آيتی آشكار كننده ناتوانی ديگران هست يعنیديگران در مقابل آن ناتوان هستند اما هر چيزی كه ديگران در مقابل آنناتوان باشند معجزه اصطلاحی يا به اصطلاح قرآن آيت نيست ، چطور ؟ اين رامن به صورت ايراد ذكر میكنم . و بعضی اشخاص میگويند ما قبول میكنيم كهپيغمبران معجزه آوردهاند و از آن جمله خود قرآن . شما میگوييد قرآن معجزهاست به دليل اينكه كسی مثل آن را نياورده است . میگويد در هر رشته علمیيا ذوقی و صنعتی بشر بالاخره يك نفر هست كه حد اعلی است كه ديگران مثل[ اثر ] او را نمیتوانند بياورند . آيا اين دليل شد ، معجزه است ؟ شمادر تمام شاهكارهای بشری مثلا ادبی يا صنعتی ، پيدا خواهيد كرد شاهكاری راكه ديگران هر چه تلاش كردهاند نتوانستهاند مثل آن را بياورند . مثلامیگويند در حماسه ، هزار سال است كه شاهنامه فردوسی به وجود آمده است وبعد از آن خيلی افراد ديگر خواستهاند شعر حماسی بگويند ولی نتوانستهاندمثل او بياورند . واقعا همه شعرای فارسی زبان ديگر از هزار سال پيش تاامروز ناتوان بودهاند كه مثل فردوسی حماسه بگويند . همانطوری كه غزل حافظهم خودش يك شاهكار است و از زمان حافظ تا حالا كسی نتوانسته استبرابری كند با حافظ . سعدی در تيپ خودش ، مولوی هم در تيپ خودش . آياما اينها را بايد معجزه به آن معنايی كه قرآن میگويد تلقی كنيم چون كسیمثل مولوی يا ديگری نياورده است ؟ نه . بالاخره در افراد بشر [ از هر نظريك حد اعلی هست ] ، مثل اينكه مردم از نظر بلندی و كوتاهی قد با همديگرفرق دارند ولی بالاخره يك نفر هست كه از همه بلندتر است . مردم از نظرزور بازو با همديگر فرق دارند ولی بالاخره يك نفر هست كه دارای حد اعلایزور بازوست . مردم از نظر نبوغ در قدرت فكر و استدلال با همديگر تفاوتدارند ولی بالاخره يك نفر هست كه حد اعلی است . پس آيا حد اعلی بودن ،در حد اعلی قرار گرفتن كه نتيجهاش ناتوان بودن ديگران است از آوردن بهمثل آن ، معجزه اصطلاحی شماست يا نه ؟ از همين جا معلوم میشود اين كلمهنارساست ، ما هم تابع اين كلمه نيستيم . نه ، معجزه به آن معنايی كهاصطلاح متكلمين است ( به آن معنا كه قرآن آورده ، ما به لفظ معجزه كارنداريم ، آيت ) اين است كه آن كار نشان بدهد كه كار غير بشری است نهاينكه حد اعلايی است كه بشر انجام میدهد و ديگران فقط نمیتوانند . اصلابايد نشان بدهد اين جهت را كه از مرز قدرت بشری خارج است . پس خيلیتفاوت است ميان كاری كه بشر آن |