گفتارشان توأم با راستى است
نقل شده است كه يكى از اصحاب پسر ابو طالب كه او را « همام » مىگفتند به آن حضرت گفت : يا امير المؤمنين ،
پرهيزكاران را براى من چنان توصيف كن كه گويا آنان را مىبينم امام « ع » در پاسخ او كمى درنگ كرد آنگاه در توصيف پرهيزكاران سخنان زيباى فراوانى گفت كه قسمتى از آن را ذيلا مىخوانيد :
پس از سپاس و درود ، خداوند سبحان مردم را آفريد در حاليكه از اطاعتشان بىنياز و از نافرمانيشان ايمن بود ، زيرا معصيت گناهنكاران به او زيانى نمىرساند و اطاعت فرمانبرداران براى او سودى ندارد . پس روزى و وسايل زندگيشان را ميان آنان تقسيم نمود و هر كس را در دنيا در مرتبه خود قرار داد . در دنيا پرهيزكارانند كه داراى فضيلتها مىباشند : گفتارشان توأم با راستى و پوشاكشان بر اساس اقتصاد و رفتارشان از روى فروتنى است . از آنچه خداوند بر آنان حرام كرده چشم پوشيدهاند و بسوى دانشى كه براى آنان سودمند است گوش فرا دادهاند . در گرفتارى ، خود را چنان مىبينند كه در آسايش مىبينند [ 1 ]
[ 1 ] يعنى اگر به بلائى گرفتار آمدند به خدا اميدوار مىشوند و بىتابى نمىكنند
[ 272 ]
و اگر نبود اجل و مدتى كه براى آنان معين شده ، لحظهاى جان در بدنشان قرار نمىگرفت .
به اعمال اندك خود خشنود نمىشوند و عمل زياد را زياد نمىدانند . ازين رو خود را متهم مىدانند و از كردار خويش هراسانند [ 1 ] اگر يكى از آنان را بستايند ، از آنچه درباره او گفته شده مىترسد و مىگويد : من از ديگرى بخود داناترم و پروردگارم به من داناتر از من است . خداوندا مرا به آنچه مىگويند مؤاخذه مكن و مرا بهتر از آنچه مىپندارند قرار ده و گناهان مرا كه نمىدانند ببخش .
نشانه پرهيزكار آن است كه مىبينى در خوشخوئى دورانديش و در يقين با ايمان است . در ثروت ، ميانهرو ، و در عبادت فروتن است .
هنگام تنگدستى آراسته جلوه مىكند و در سختى بردبار و در هدايت شادمان است و از طمع دورى مىجويد . بردبارى را با دانش و گفتار را با كردار مىآميزد . از او انتظار خوبى ميرود و از شر او ايمنى است .
كسى را كه به او ستم نموده مىبخشد و به كسى كه او را محروم نموده احسان مىكند و به كسى كه از او جدا گرديده مىپيوندد ، در حاليكه از سخن زشت دور است و گفتارش نرم و كار پسنديدهاش آشكار
گوئى در آسايش و راحتى هستند ، و اگر در آسايش قرار گرفتند از خدا و كيفر او مىترسند و گردنكشى و ناسپاسى نمىكنند گويا در بلا و گرفتارى هستند .
[ 1 ] يعنى بخاطر كوتاهى در اعمال خود ترسانند .
[ 273 ]
مىباشد . به كسى كه او را دشمن مىدارد ستم نمىكند و درباره كسيكه او را دوست مىدارد گناه نمىكند . پيش از آنكه براى حق گواه آورده شود به حق اعتراف مىكند . كسى را به لقبهاى زشت نمىخواند و به همسايه زيان نمىرساند و در مصائب ديگران شادى نمىكند . در باطل وارد نمىگردد و از حق خارج نمىشود . خودش از ناحيه خويش در زحمت و مردم از دست او راحتند . دورى او از اشخاص بر اساس زهد و پاكى ، و نزديكى او به آشنايان از جهت خوشخوئى و مهربانى است .
دورى او توأم با خودخواهى و بزرگى نيست و نزديكيش بر اثر مكر و نيرنگ نمىباشد .