از سرزنش شما خسته شدم
قسمتى از خطبهاى است كه امام « ع » آن را در زمينه وادار كردن اصحاب خود به جنگ با مردم شام ، ايراد نموده است :
اف بر شما ، راستى من از سرزنش شما خسته شدم وقتى شما را به جنگ دشمن دعوت مىكنم چشمهايتان دور ميزند ، گويا در سختى مرگ و مستى غفلت قرار گرفتهايد شما درست مانند شترانى هستيد كه ساربانهايشان آواره شدهاند ، هرگاه از طرفى جمع مىشوند از سوى ديگر پراكنده مىگردند با شما حيله مىكنند و شما حيله
[ 1 ] اين جمله مثل معروفى است كه عرب در زمينه كنجكاوى در بحث و انديشه بكار ميبرد .
[ 2 ] منظور از كفر در اينجا گناه است زيرا ترك جنگ ، بىاعتنائى به نهى از منكر است و اين خود گناه محسوب مىشود .
[ 203 ]
نمىكنيد . شهرهاى شما را تصرف مىكنند و شما خشمگين نمىشويد . دشمن به خواب نمىرود و شما در غفلت و فراموشى هستيد . بخدا قسم كسانى كه دست از يارى يكديگر بردارند شكست خوردهاند سوگند بخدا گمان مىكنم اگر جنگ شدت يابد و آتش مرگ شعلهور گردد شما مانند جدا شدن سر از بدن ، از پسر ابو طالب جدا خواهيد شد . بخدا قسم كسى كه دشمن را بر خودش مسلط كند تا گوشتش را از استخوان جدا كند و استخوانش را درهم بشكند و پوستش را بشكافد ، چنين كسى ناتوان و قلبش ضعيف است . اى شنونده اگر مىخواهى تو نيز چنين باش [ 1 ] .
اما من بخدا قسم پيش از آنكه اين موقعيت را به دشمن بدهم چنان با شمشيرهاى مشرفى به او ميزنم كه ريزه استخوانهاى سرش بپرد ، آنگاه خدا هر چه خواست انجام ميدهد