به سخنم گوش فرا دهيد . . .
على « ع » هنگامى كه به اردوگاه خوارج رفت به آنان چنين خطاب كرد :
آيا همه شما در صفين با ما حاضر بوديد ؟
در پاسخ گفتند : بعضى از ما حاضر بوده و برخى حاضر نبودهايم .
على « ع » فرمود : پس دو دسته شويد ، كسانى كه در صفين حاضر بودهاند يك دسته و آنانكه حاضر نبودهاند دستهى ديگر شوند تا با هر كدام سخن خودشان را بگويم .
آنگاه ندا در داد :
از سخن گفتن خوددارى كنيد و به سخنم گوش فرا دهيد و دلهاى خود را به من متوجه سازيد ، و اگر از كسى گواهى خواستم به همان اندازه كه اطلاع دارد سخن بگويد .
سپس با آنان سخنان زيادى گفت ، از جمله فرمود :
[ 220 ]
آيا هنگامى كه ( اهل شام ) از روى مكر و نيرنگ و خدعه و حيله ، قرآنها را بر نيزهها بالا بردند نگفتيد اينها برادران ما و اهل دعوت ما هستند كه از ما درخواست ترك جنگ كرده و به كتاب خداوند سبحان آرامش جستهاند و مصلحت است كه درخواستشان پذيرفته شود و غم و اندوهشان برطرف گردد ؟ آنگاه من به شما گفتم :
اين كارى است كه ظاهرش ايمان و باطنش دشمنى و اولش مهربانى و آخرش پشيمانى است ، روش خود را دنبال كنيد و براهى كه مىرفتيد ادامه دهيد و بصداى فرياد كننده توجه نكنيد كه اگر درخواست او پذيرفته شود گمراه مىكند و اگر رها شود ذليل و خوار مىگردد ؟
ولى اينكار انجام گرفت و ديدم شما بر آن اقدام و كوشش نموديد . بخدا قسم اگر از پذيرفتن حكومت حكمين امتناع كرده بودم هيچ واجبى از آن بر من لازم نمىشد و خداوند گناه امتناع آن را بر من بار نمىكرد و بخدا سوگند اگر به آن اقدام مىكردم سزاوار بودم كه از من پيروى شود ، و كتاب خدا با من است ، از روزى كه با آن مصاحبت كردهام از آن جدا نشدهام ما با پيامبر خدا « ص » بوديم و قتل و خونريزى ميان پدران ، فرزندان ، برادران و خويشاوندان دور ميزد و ما در برابر مصيبتها و سختىها ، به ايمان و اقدام بحق و تحمل درد زخمها ميافزوديم . ولى امروز در اثر انحراف و اشتباه و تأويلى كه در اسلام داخل شده است با برادران مسلمان خود مىجنگيم . پس اگر وسيلهاى كه خداوند به سبب آن پراكندگى ما را جمع آورى كند ،
[ 221 ]
بدست آورديم و بر اثر آن به آنچه كه ميان ما باقى است نزديك شديم ،
البته مورد رغبت خواهد بود و از غير آن خوددارى خواهيم كرد