كردهاند . در بين راه كه میرفتند ، شخصی از امام پرسيد : چرا بيرون آمدی؟ معنی سخنش اين بود كه تو در مدينه جای امنی داشتی ، آنجا در حرم جدت، كنار قبر پيغمبر كسی متعرض نمیشد . يا در مكه میماندی كنار بيت اللهالحرام . اكنون كه بيرون آمدی برای خودت خطر ايجاد كردی . فرمود :اشتباه میكنی ، من اگر در سوراخ يك حيوان هم پنهان شوم آنها مرا رهانخواهند كرد تا اين خون را از قلب من بيرون بريزند . اختلاف من با آنهااختلاف آشتی پذيری نيست . آنها از من چيزی میخواهند كه من به هيچ وجهحاضر نيستم زير بار آن بروم . من هم چيزی میخواهم كه آنها به هيچ وجهقبول نمیكنند . عامل سوم امر به معروف است . اين نيز نص كلام خود امام است . تاريخمینويسد : محمد ابن حنفيه برادر امام در آن موقع دستش فلج شده بود ،معيوب بود ، قدرت بر جهاد نداشت و لهذا شركت نكرد . امام وصيتنامهایمینويسد و آن را به او میسپارد : « هذا ما اوصی به الحسين بن علی اخاهمحمدا المعروف بابن الحنفيه » . در اينجا امام جملههايی دارد : حسين بهيگانگی خدا ، به رسالت پيغمبر شهادت میدهد . ( چون امام میدانست كهبعد عدهای خواهند گفت حسين از دين جدش خارج شده است ) . تا آنجا كهراز قيام خود را بيان میكند : « انی ما خرجت اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلبالاصلاح فی امه جدی ، اريد ان امر بالمعروف و انهی عن المنكر و اسير بسيرهجدی و ابی علی بن ابیطالب عليه السلام » ( 1 ) . پاورقی : 1 - مقتل خوارزمی . 188 / 1 |