علت چيست ؟ اين مردی كه آنطور رو آورده بود به دين و مذهب ، چطوريكمرتبه از دين و مذهب رو برگرداند ؟ رفتيم سراغش ، معلوم شد قضيه ازاين قرار بوده است : اين آقا چند روز متوالی كه رفته نماز جماعت و در صف چهارم ، پنجممیايستاده ، يك روز يكی از مقدس مابهايی كه در صف اول پشت سر اماممینشينند و تحت الحنك میاندازند و نمیدانم مسواك چه جوری میزنند وهميشه خودشان را از خدا طلبكار میدانند ، در ميان جمعيت ، موقع نماز ،از آن صف اول بلند میشود ، میآيد تا اين آدم را پيدا میكند . روبرويشمینشيند و میگويد : آقا ! میگويد : بله . يك سؤالی از شما دارم .بفرمائيد . شما مسلمان هستيد يا نه ؟ اين بيچاره در میماند كه چه جواببدهد . میگويد اين چه سؤالی است كه شما از من میكنيد ؟ میگويد : نه ،خواهش میكنم بفرماييد شما مسلمان هستيد يا مسلمان نيستيد ؟ اين بدبختناراحت میشود ، میگويد من مسلمانم ، اگر مسلمان نباشم ، در مسجد گوهرشاد، در صف جماعت چكار میكنم ؟ میگويد : اگر مسلمانی ، چرا ريشت رااينطور كردهای ؟ از همانجا سجاده را بر میدارد و میگويد اين مسجد و ايننماز جماعت و اين دين و مذهب مال خودتان . رفت كه رفت . اين هم يك جور به اصطلاح نهی از منكر كردن است . يعنی فراراندن وبيزار كردن مردم از دين . برای مخالف تراشی ، برای دشمن تراشی ، چيزی ازاين بالاتر نيست . يك وقتی يك داستان خارجی در مجلهای خواندم . نوشته |