مخير است ميان يكی از دو كار ، يا شمشير يا ذلت ، حسين و تحمل ذلت ؟ !« هيهات منا الذله » ما كجا و ذلت كجا ؟ خدای ما برای ما نمیپسندد .اين پيام شهيد است . خدای من برای من ذلت نمیپسندد . پيامبر من برای منذلت نمیپسندد . مومنين جهان ، نهادها و ذاتهای پاك ( تا روز قيامتمردم خواهند آمد و در اين موضوع سخن خواهند گفت ) ، مومنينی كه بعدهامیآيند ، هيچكدامشان نمیپسندند كه حسينشان تن به ذلت بدهد . من تن بهذلت بدهم ؟ ! من در دامن علی بزرگ شدهام ، من در دامن زهرا بزرگ شدهام، من از پستان زهرا شير خوردهام . ما تن به ذلت بدهيم ؟ ! روزی كه از مدينه حركت كرد ، مهاجم بود . در آن وصيتنامهای كه بهبرادرش محمد ابن حنفيه مینويسد ، میگويد : « انی لم اخرج اشرا و لا بطراو لا مفسدا و لا ظالما ، انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ، اريد ان آمربالمعروف و انهی عن المنكر و اسير بسيره جدی و ابی » . مردم دنيا بدانندكه من يك آدم جاه طلب ، مقام طلب ، اخلالگر ، مفسد و ظالم نيستم ، منچنين هدفهائی ندارم . قيام من ، قيام اصلاح طلبی است . قيام كردم ، خروجكردم برای اينكه میخواهم امت جد خودم را اصلاح كنم . من میخواهم امر بهمعروف و نهی از منكر بكنم . در نامه به " محمد حنفيه " نه نامی ازبيعت خواستن است ، نه نامی از دعوت مردم كوفه ، و اصلا هنوز مسئله مردمكوفه مطرح نبود . در اين منطق يعنی منطق هجوم ، منطق شهيد ، منطق توسعه و گسترش دادنانقلاب ، امام حسين كارهائی كرده است كه جز |