نمیتوانم درباره اخلاص حسينی كوچكترين سخنی بگويم ، كوچكتر از اين هستم ،ولی میتوانم بگويم ) چيزی كه در روز عاشورا بيش از هر چيز ديگر جلوهگر ونمايان است ، طمانينه حسين ، اطمينان حسين ، آرامش و استقامت حسيناست . اين سخنی نيست كه من میگويم ، سخنی است كه از همان روزها درككردند . يك كسی كه آنجا حاضر بوده است ، جملهای دارد . تعبير او مطابقعصر و زمان و فهم خودش خيلی عالی است . میگويد : و الله ما رايتمكثورا قط قد قتل ولده و اهل بيته و اصحاب اربط جاشا منه ( 1 ) . اينمرد در واقع يك خبرنگار بوده و قضايا را نقل كرده است . میگويد : بهخدا قسم من سراغ ندارم مرد دلشكستهای ، مرد تحت فشار قرار گرفتهای را كهفرزندانش ( اهل بيتش ) جلوی چشمش قلم قلم باشند ، اصحابش را ببيند درحالی كه سرهاشان از بدنهايشان جدا شده است ، و اين مقدار قوت قلبداشته باشد . اين جريان خيلی عجيب است ، شوخی نيست ، جريانی كه هميشه اعجاب مرابر میانگيزد اينست : اباعبدالله در روز عاشورا چنان قدم بر میدارد كهكانه آينده روشن يعنی آثار نورانی نهضت خودش را به چشم میبيند . او شكنداشت كه با همين شهيد شدن پيروز شد . شك نكرد كه روز عاشورا پايان ايناست كه بايد هر چه دارد در راه خدا بدهد ، يعنی پايان كشت است ، و ازروز عاشورا آغاز بهره برداری از اين نهضت است . همانگونه كه همينطور همباشد . ما میبينيم كه كشته شدن حسين ( ع ) همان ، و پاورقی : 1 - لهوف ص . 50 |