پيدا شدن جنبشها و حركتها و همدرديها و همدليها و طغيانها عليه دستگاهاموی همان . اولين كسی كه اين كار را كرد ، يك زن بود ، زن يكی از لشكر كفار . درعصر عاشورا وقتی كه ديد لشكر میخواهند به طرف خيمههای حرم حسين بن علیحمله كنند ، دويد و چوب خيمهای را برداشت و در جلوی خيمهها ايستاد ،قبيله بكر بن وائل را صدا زد : يا آل بكر بن وائل ! قبيله من ! خويشاوندان من ! كجائيد ؟ بيائيد ! كار به اينجا كشيده است كه میخواهندلباس از تن حرم پيغمبر بكنند ! منظرهای كه به نظر من خيلی با شكوه و پرجلال است ، اينست : میدانيم اباعبدالله وقتی آمد برای وداع با اهل بيتشكه ديگر احدی از كسانش زنده نبود . آن وداع هم خيلی جانسوز و جانگدازاست . ولی به علت خاصی اباعبدالله برای نوبت دوم به وداع آمده ونوشتهاند علتش اين بود كه در حملاتی كه كرد ، يك نوبت موفق شد لشكردشمن را عقب بزند و داخل شريعه فرات بشود . اينها ناراحت بودند كهمبادا اباعبدالله آب بياشامد ، زيرا اگر آب بياشامد ، نيرو میگيرد . درهمان وقت كسی فريادی كرد ، كه اباعبدالله ديگر غيرتش به او اجازه ندادكه اين حرف را ( خواه راست باشد خواه دروغ ) بشنود و او مشغول نوشيدنآب باشد . وقتی دست برد زير آب تا مقداری بردارد ، كسی فرياد كرد حسين! تو میخواهی آب بنوشی ؟ ! ريختند به خيام حرمت . فورا بيرون آمد . مننمیدانم گفته او راست بود و واقعا میخواستند حمله بكنند يا نه ، ولیحمله سريع و بيرون آمدن به وقت اباعبدالله ديگر مجالی نداد . آقا وقتیكه آمد ، حملهای به خيام حرم |