و علی بن يقطين ، دو نفر از شيعيان كه در دستگاه ظلم خلفا بودند ولی درآن دستگاه رفته بودند برای اينكه مقاصد الهی را پيش ببرند ، میفرمايد :شما ستارگان خدا در روی زمين هستيد ، تو نرفتی آنجا كه منفعت پرستی بكنی، جاه پرستی بكنی ، برای اينكه پول به دست آوری ، تو در آنجا رفتی تاهدف اسلام را پيش ببری . ببينيد ! كار تحصيل قدرت برای امر به معروف و نهی از منكر تا آنجامهم است ، تا آنجا واجب است كه اسلام میگويد يك عمل صددرصد حرام را بهخاطر آن میتوانی مرتكب بشوی . يعنی اين عمل كه در ذات خود و در صورتیكه تو فقط برای اين بخواهی آن را انجام دهی كه جزء جلال آن دستگاه بشوی ودر آن هيچ هدف امر به معروف و نهی از منكر يعنی هدف خدمت به اسلامنداشته باشی ، حرام است ، به منظور خدمت به اسلام كه واقعا به اسلامخدمت بكنی ، اين حرام تبديل به واجب و به قول بعضی از فقها مثل محقق در" شرايع " مستحب میشود . حداقل حرام تبديل به مستحب میشود . از اينجاشما بفهميد كه مسئله قدرت اين نيست كه اگر تصادفا قدرتی پيدا شد ، امربه معروف بكن ، و اگر تصادفا قدرتی پيدا نشد ، نه . دليل ديگر نادرست بودن اين حرف كه میگويند : قدرت اگر تصادفا پيداشد امر به معروف و نهی از منكر واجب میشود ، اگر نه ، نه ، پس تحصيلقدرت واجب نيست ، اين است كه ما بايد ببينيم اسلام برای امر به معروفو نهی از منكر ، چه ارزشی قائل است . ببينيم با ارزشی كه اسلام برای امربه معروف و نهی از منكر قائل است ، اصلا آيا امكان دارد كه بگويد اين |