كردند ، و حكومت بنی اميه بعد از قضيه كربلا ، دائما متزلزل بود . چهاثری از اين بهتر و بيشتر كه در ميان خود بنی اميه مخالف پيدا كرد .اينها نيروی معنويت را میرساند . همين ابن زياد با آن شقاوت ، برادری دارد به نام عثمان بن زياد .عثمان آمد به برادرش گفت : برادر ! من دلم میخواست تمام اولاد زياد بهفقر و ذلت و نكبت و بدبختی دچار میشدند و چنين جنايتی در خاندان ماپيدا نمیشد . مادرش مرجانه يك زن بدكاره است . وقتی كه پسرش چنينكاری را كرد ، به او گفت : پسرم ! اين كار را كردی ولی بدان كه ديگربويی از بهشت به مشامت نخواهد رسيد . مروان حكم ، آن شقی ازل و ابد ،برادری دارد به نام يحيی بن حكم . يحيی در مجلس يزيد به عنوان يكمعترض از جا بلند شد ، گفت : سبحان الله ! اولاد سميه ( يعنی اولاد مادرزياد ) ، دختران سميه بايد محترم باشند ، ولی آل پيغمبر را تو به اين وضعدر اين مجلس حاضر كردهای ؟ ! آری ، ندای حسينی از درون خانه اينها بلندشد . داستان هند زن يزيد را هم شنيدهايد كه از اندرون خانه يزيد حركت كرد وبه عنوان يك معترض به وضع موجود به سوی او آمد و يزيد مجبور شد اصلاتكذيب بكند ، بگويد اصلا من راضی به اين كار نبودم ، اين كار را من نكردم، عبيدالله زياد از پيش خود كرد . آخرين پيش بينی امام حسين ( ع ) اين بود : يزيد میميرد . يزيد آن دوسه سال بعد را با يك نكبتی حكومت میكند و بعد میميرد . پسرش معاويه بن |