واعظ و خطيب مردم معرفی میكند ، هادی و راهنمای مردم معرفی میكند ، اولبايد از خودش شروع كند ، اول خودش را تعليم بدهد ، بداند كه يك جاهلدر اندرون خودش هست ، اول به آن جاهلی كه در درون خودش به نام نفساماره هست تلقين كند و ياد بدهد . يك موجود تربيت نشدهای در درونخودش هست ، اول خودش را تربيت و تاديب بكند ، اول نفس خودش راموعظه كند ، ملامت كند ، از نفس خودش حساب بكشد ، همينكه خودش رااصلاح و تهذيب كرد و صالح شد ، آنوقت میتواند مدعی شود كه من میتوانمراهنما و هادی مردم باشم ، واعظ مردم باشم ، معلم مردم باشم ، مودب ومربی مردم باشم ، مصلح اجتماع باشم . فرمود : آن كسی كه خودش را تعليم وتربيت میكند بيشتر شايسته احترام است تا آن كسی كه مردم را تعليم وتربيت میكند ، چون آن ، مشكلتر و مهمتر است . باز علی بن ابیطالب فرمود : « الحق اوسع الاشياء فی التواصف ، واضيقها فی التناصف » ( 1 ) . چه جملهها دارد ! اينها را بايد بر لوح دلبنويسند . فرمود : حق و عدالت در مقام سخنگوئی و سخنسرايی و سخنرانی ودر مقام زبان ، دائرهاش از همه چيز وسيعتر است . يعنی در مقام سخن ،ميدانی به اندازه ميدان حق باز نيست . اگر انسان بخواهد سخنرانی كند ،بخواهد حرف بزند ، از هر موضوعی بيشتر ، در اطراف حق میشود حرف زد .اما در مقام عمل ، ميدانی از ميدان حق تنگتر نيست . آنوقت است كهانسان پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، خطبه . 214 |