ديگری ، صد سال ، پانصد سال بعد به شكلهای ديگری ، و بعد از هزار سال نيزالهام دهنده نهضتها باشد . اين را میگويند : « يغيروا ما بانفسهم » .ما بچههايمان را دوست داريم . آيا حسين بن علی عليهالسلام بچههای خودرا دوست نداشت ؟ ! مسلما او بيشتر دوست داشت . ابراهيم خليل اينطورنبود كه كمتر از ما اسماعيلش را دوست داشته باشد ، خيلی بيشتر دوستداشت به اين دليل كه از ما انسانتر بود و اين عواطف ، عواطف انسانیاست . او انسانتر از ما بود و قهرا عواطف انسانی او هم بيشتر بود .حسين بن علی عليه السلام هم بيشتر از ما فرزندان خود را دوست میداشت .اما در عين حال او خدا را از همه كس و همه چيز بيشتر دوست میداشت ، درمقابل خداوند و در راه خدا هيچكس را به حساب نمیآ ورد . نوشتهاند ايامی كه اباعبدالله عليه السلام به طرف كربلا میآمد ، همهخانوادهاش همراهش بودند . واقعا برای ما قابل تصور نيست . وقتی انسانمسافرتی میرود و بچه كوچكی همراه دارد ، يك مسئوليت طبيعی در مقابل اواحساس میكند و دائما نگران است كه چطور میشود ؟ . نوشتهاند همينطور كه حركت میكردند اباعبدالله عليه السلام خوابشانگرفت و همانطور سواره سر روی قاشه اسب ( به اصطلاح خراسانيها ) [ يا ]قربوس زين گذاشت . طولی نكشيد كه سر را بلند كرد و فرمود : « انا لله و انا اليه راجعون ». ( 1 ) تا اين جمله را پاورقی : 1 - سوره بقره ، آيه . 156 |