و اباعبدالله عليهالسلام صريحا به اين عامل استناد میكند . در اين زمينهبه احاديث پيغمبر و هدف خود استناد میكند و مكرر نام امر به معروف ونهی از منكر را میبرد ، بدون اينكه اسمی از بيعت و دعوت مردم كوفه ببرد. اين عامل ، ارزش بسيار بسيار بيشتری از دو عامل ديگر به نهضت حسينیمیدهد . به موجب همين عامل است كه اين نهضت شايستگی پيدا كرده است كهبرای هميشه زنده بماند ، برای هميشه يادآوری شود و آموزنده باشد . البتههمه عوامل ، آموزنده هستند ولی اين عامل آموزندگی بيشتری دارد زيرا نهمتكی به دعوت است و نه متكی به تقاضای بيعت . يعنی اگر دعوتی از امامنمیشد حسين بن علی عليه السلام به موجب قانون امر به معروف و نهی ازمنكر ، نهضت میكرد . اگر هم تقاضای بيعت از او نمیكردند ، باز ساكتنمی نشست . موضوع خيلی فرق میكند و تفاوت پيدا میشود . به موجب عامل اول ، چون مردم كوفه دعوت كردند و زمينه پيروزی صدیپنجاه يا كمتر آماده شده است ، امام حركت میكند . يعنی اگر تنها اينعامل در شكل دادن نهضت حسينی موثر بود ، چنانچه مردم كوفه دعوتنمیكردند ، حسين ( ع ) از جای خود تكان نمیخورد . به موجب عامل دوم ازامام بيعت میخواهند و میفرمايد با شما بيعت نمیكنم . يعنی اگر تنها اينعامل میبود ، چنانچه حكومت وقت از حسين ( ع ) بيعت نمیخواست ، او باآنها كاری نداشت ، میگفت شما با من كار داريد ، من كه با شما كاریندارم ، شما از من بيعت نخواهيد ، مطلب تمام است . پس به |