صحبت كردم ، گفتند قضيه از اين قرار است : كوفه سقوط كرد ، مسلم و هانیكشته شدند . تا اين جمله را شنيد ، اول اشك از چشمانش جاری شد . حالاببينيد چه جملهای را میخواند : « من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضی نحبه ومنهم من ينتظرو ما بدلوا تبديلا »( 1 ) . ( اصلا در قرآن آيهای مناسبتربرای چنين موقعی پيدا نمیكنيد . ) بعضی از مومنين به پيمانی كه با خدایخويش هستند ، وفا كردند . از اينهائی كه وفا كننده به پيمان خويش هستند، بعضی از آنها گذشتند و رفتند شهيد شدند و عده ديگر هم انتظار میكشند تانوبت آنها بشود . يعنی ما فقط برای كوفه نيامديم . كوفه سقوط كرد كه كرد. حركت ما كه فقط معلول دعوت مردم كوفه نبوده است . اين يكی از عواملبود كه برای ما اين وظيفه را ايجاب میكرد كه عجالتا از مكه بيائيم بهطرف كوفه . ما وظيفه بزرگتر و سنگينتری داريم . مسلم به پيمان خود وفاكرد و كارش گذشت ، پايان يافت ، شهيد شد . آن سرنوشت مسلم را ما همپيدا كنيم . از نظر اينكه امام مهاجم و ثائر و انقلابی بود ، منطقش با منطق مدافع وبا منطق متعاون فرق میكند . منطق مدافع ، منطق آدمی است كه يك شیءگرانبها دارد دزد میخواهد آن را از او بگيرد . بسا هست كه اگر كشتی همبگيرد ، دزد را به زمين میزند ، ولی به اين مسائل فكر نمیكند ، آن رامحكم گرفته ، در میرود كه دزد از او نگيرد . كار ندارد كه حالا زورش كمتراست پاورقی : 1 - سوره احزاب ، آيه . 23 |