حادثه ، بهتر شناخته میشود . حادثه عاشورا از جمله اين حوادث است ، دررديف اينكه شخص میميرد ، بعد از مرگش شناخته میشود ، يا اثری خلقمیشود ، بعد از سالها ، ارزش آن شناخته میشود . حادثه اجتماعی هم كه رخمیدهد ، بعدها ماهيت آن درست شناخته میشود و ارزش آن درك میگردد . درمورد بعضی از حوادث ، شايد هزار سال بايد بگذرد تا ماهيت آنها ، درستآنچنانكه هست ، شناخته شود . و باز حادثه عاشورا از اينگونه حوادث است. جملهای از امام حسين ( ع ) هست كه با اينكه خودم اين جمله را بارهاتكرار كردهام ، ولی به معنی و عمق آن ، خيلی فكر نكرده بودم . اين جملهدر آن وصيتنامه معروفی است كه امام به برادرشان محمد ابن حنفيه مینويسند. محمد ابن حنفيه بيمار بود به طوری كه دستهايش فلج شده بود و لهذا ازشركت در جهاد معذور بود . ظاهرا وقتی كه حضرت میخواستند از مدينه خارجشوند ، وصيتنامهای نوشتند و تحويل او دادند . البته اين وصيتنامه نه بهمعنای وصيتنامهای است كه ما میگوئيم ، بلكه به معنای سفارشنامه است بهمعنای اينكه وضع خودش را روشن میكند كه حركت و قيام من چيست و هدفشچيست . ابتدا فرمود : « انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما ، وانما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی » اتهاماتی را كه میدانست بعدها بهاو میزنند ، رد كرد . خواهند گفت حسين دلش مقام میخواست ، دلشنعمتهای دنيا میخواست ، حسين يك آدم مفسد و اخلالگر بود ، حسين يك آدمستمگر بود . دنيا |