هم نداشت . معاويه و بسياری از خلفای آل عباس هم مردمان فاسق و فاجریبودند ، ولی يك مطلب را كاملا درك میكردند ، و آن اينكه میفهميدند كهاگر بخواهند ملك و قدرتشان باقی بماند ، بايد تا حدود زيادی مصالح اسلامیرا رعايت كنند ، شئون اسلامی را حفظ كنند . اين را درك میكردند كه اگراسلام نباشد آنها هم نخواهند بود . میدانستند كه صدها ميليون جمعيت ازنژادهای مختلف چه در آسيا ، چه در آفريقا و چه در اروپا كه در زيرحكومت واحد در آمدهاند و از حكومت شام يا بغداد پيروی میكنند ، فقط بهاين دليل است كه اينها مسلمانند ، به قرآن اعتقاد دارند و به هر حالخليفه را يك خليفه اسلامی میدانند ، و الا اولين روزی كه احساس كنند كهخليفه خود بر ضد اسلام است ، اعلام استقلال میكنند . چه موجبی داشت كه مثلا مردم خراسان ، شام و سوريه ، مردم قسمتی ازآفريقا ، از حاكم بغداد يا شام اطاعت كنند ؟ دليلی نداشت . و لهذاخلفايی كه عاقل ، فهميده و سياستمدار بودند اين را میفهميدند كه مجبورندتا حدود زيادی مصالح اسلام را رعايت كنند . ولی يزيد بن معاويه اين شعوررا هم نداشت ، آدم متهتكی بود ، آدم هتاكی بود ، خوشش میآمد به مردم واسلام بیاعتنايی كند ، حدود اسلامی را بشكند . معاويه هم شايد شراب میخورد( اينكه میگويم شايد ، از نظر تاريخی است ، چون يادم نمیآيد ، ممكن استكسانی با مطالعه تاريخ ، موارد قطعی پيدا كنند ( 1 " ولی هرگز تاريخنشان نمیدهد كه معاويه در يك پاورقی : 1 - [ به كتاب گرانقدر " الغدير " ج 10 ص 179 مراجعه شود . در آنجامطلب از نظر > |