را بگويم جانم در خطر است ، آبرويم در خطر است ، اجتماع نمیپسندد ، ازاين مزخرفها ؟ ! بنابراين امر به معروف و نهی از منكر در مسائل بزرگ مرز نمیشناسد .هيچ چيزی ، هيچ امر محترمی نمیتواند با امر به معروف و نهی از منكربرابری كند ، نمیتواند جلويش را بگيرد . اين اصل دائر مدار اينست كهموضوع امر به معروف و نهی از منكر چيست . اينجاست كه میبينيم حسين بنعلی ارزش امر به معروف و نهی از منكر را چقدر بالا برد . همانطور كه اصلامر به معروف و نهی از منكر ، ارزش نهضت حسينی را به بيانی كه قبلاعرض كردم بالا برد ، نهضت حسينی نيز ارزش امر به معروف و نهی از منكررا بالا برد . چون حسين بن علی فهماند كه انسان در راه امر به معروف ونهی از منكر به جايی میرسد كه مال و آبروی خودش را بايد فدا كند ، ملامتمردم را بايد متوجه خودش كند ، همانطور كه حسين كرد . احدی نهضت حسينیرا تصويب نمیكرد . البته در سطحی كه آنها فكر میكردند ، درست هم فكرمیكردند ، ولی در سطحی كه حسين بن علی فكر میكرد ، ماورای حرف آنها بود. آنها در اين سطح فكر میكردند كه اگر اين مسافرت برای به دست گرفتنزعامت است ، عاقبت خوشی ندارد ، و راست هم میگفتند . خود امام هم درروز عاشورا وقتی كه اوضاع و احوال را به چشم ديد ، فرمود : « لله در ابنعباس ينظر من ستر رقيق » ، مرحبا به پسر عباس كه حوادث را از پشتپرده نازك میبيند . تمام اوضاع امروز ، وضع مردم كوفه و وضع اهل بيتمرا در مدينه به من گفت . ابن عباس به امام حسين ( ع ) میگفت : تو اگربه كوفه بروی ، من |