صرفا خانه عمل است ، خشت و گل و در و ديوار و سقف و ساختمان آن خانهجز عمل چيزی نيست ، يعنی همان اعمالی كه در دنيا انجام میدهيم اگر نيكباشد در آن جهان به صورت مصالح ساختمان خانه سعادت و به صورت درخت وباغ و نهر جاری تجسم میيابد و اگر خدای ناخواسته ايمان ما به جهان آخرتضعيف است باز صورت مسئله فرق نمیكند يعنی باز هم بايد بدانيم كهمهمترين چيزی كه سعادت ما در گرو اوست عمل ماست ، متاع اصلی سعادت وشقاوت ما طرز كار و فكر و نيت و اخلاق ماست . در قديم علمای اخلاق ومربيان ، دستور محاسبه نفس میدادند . محاسبه نفس يعنی از نفس حسابكشيدن كه چه كار كردی و چه كار نكردی . چرا فلان جا اينطور كردی و چرا فلانوقت اينطور نكردی ؟ مانند يك نفر بازرس و رئيس كه مأموری را تحتبازرسی و بازپرسی و تحقيق قرار میدهد ، اگر عامل احيانا خوب جواب داد وخوب عمل كرده بود پاداش میگيرد و اگر نه توبيخ میشود و احيانا جريمهمیشود و به زندان میافتد و كيفر میبيند . ممكن است كسی چنين تصور كند كهمحاسبه نفس كار رياضت كشان و ارباب سير و سلوك است و اما مردم عادیمعنی ندارد كه برای خود محاسبه نفس داشته باشند . عرض میكنم اين طورتفكر اشتباه است ، اولا قرآن كريم كه ابتكار اين دستور را كرده و همچنيناولياء دين ، اين دستور را مخصوص يك دسته معين نكردهاند . در آيهای كهدر آغاز گفتار ترجمهاش را ذكر كرديم همه اهل ايمان را مخاطب قرار داده، يعنی اگر كسی ايمان دارد به حساب و كتابی در جهان و به اينكه عمل گمنمیشود بايد محاسبه نفس داشته باشد . علی عليه السلام میفرمايد : " ازنفس |