ان يوجلونی حتی اخرج اليهم من مظالمهم " گفت : از مردم بخواه به منمهلت بدهند ، من خواستههای آنها را به آنها میدهم . امام فرمود : مهلتیلازم نيست ، آنهايی كه در مدينه هستند كه مهلت لازم ندارند ، آنها هم كهدر ساير نقاط میباشند مهلتشان همين است كه دستور تو به آنها ابلاغ شود .ولی بعد مروان و ديگران آمدند و به عثمان گفتند اگر جواب مثبت بهخواستههای مردم بدهی مردم جری میشوند و كار تو مشكلتر خواهد شد . مروانگفت : " والله لاقامة علی خطية تستغفر الله منها اجمل من توبة تخوفعليها " يعنی ادامه تو بر گناه و بعد استغفار كردن ، از توبهای كه رویتهديد مردم و تسليم به خواستههای مردم باشد بهتر است . بالاخره روز به روز بر مشكلات امر افزوده شد تا عثمان كشته شد ، مردممدينه آنهايی كه از دست مظالم عمال و حكام گذشته به تنگ آمده بودندبالاتفاق آمدند و از علی عليه السلام خواستار قبول زعامت شدند و به قدریاصرار و ازدحام و اظهار رضايت كردند كه خودش میفرمايد چيزی نمانده بودفرزندانم زير دست و پای مردم پامال شوند . در يكی از خطبههای نهج البلاغهمیفرمايد : « و لسطتم يدی فكففتها و مددتموها فقبضتها ثم تداككتم علی تداك الابلالهيم علی حياضها يوم وردها حتی انقطعت النعل و سقط الرداء و وطیالضعيف و بلغ من سرور الناس ببيعتهم ايای ان ابتهج بها الصغير و هدجاليها الكبير و تحامل نحوها العليل و حسرت اليها الكعاب » ( 1 ) . پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 229 |