« سكرات النعمة و احذروا بوائق النقمة » " ، دو عامل نعمت و نقمت كارخودش را كرد . در مروج الذهب مسعودی مینويسد : " زبير خانهها در بصرهو كوفه و مصر و اسكندريه بنا كرد ، وقتی كه مرد هزار اسب و هزار غلام وهزار كنيز باقی گذاشت ، مجموعا پنجاه هزار دينار تقويم میشد " . نظيراينها را در مورد طلحه و زيد بن ثابت و يعلی بن اميه و عبدالرحمن بنعوف و بعضی ديگر نوشتهاند ، كه علی عليه السلام در يكی از خطب میفرمايد: « و قد اصبحتم فی زمن لا يزداد الخير فيه الا ادبارا ، و الشر فيه الااقبالا ، و الشيطان فی هلاك الناس الا طمعا ، فهذا اوان قويت عدته و عمتمكيدته و امكنت فريسته ، اضرب بطرفك حيث شئت من الناس ، فهل تبصرالا فقيرا يكابد فقرا ، او غنيا بدل نعمة الله كفرا ، او بخيلا اتخذ البخلبحق الله وفرا ، او متمردا كأن باذنه عن سمع المواعظ وقرا ، اين خياركم وصلحائكم و احراركم و سمحائكم ، و اين المتورعون فی مكاسبهم و المتنزهونفی مذاهبهم » ( 1 ) . اين زمان زمانی است كه خير پشت كرده و شر رو آورده و راه طمع شيطانباز شده ، قدرت شيطان زياد شده و فريبش عموميت پيدا كرده و شكارشآسان شده ، به هر طرف میخواهی نظر بينداز و ببين ، آيا جز ناهمواريها وناهماهنگيها خواهی ديد ؟ از يك طرف فقرايی میبينی كه در چنگال مهيبفقر و تنگدستی پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 127 |