میآورد . آدم با ايمان هيچوقت خودش را تك و بی مدد كار و بی غمخوارنمیبيند ، هميشه در نماز میگويد : " خدايا تو را میپرستيم و از تو مددمیخواهيم " . آدم مؤمن میگويد " خدايا ما به تو توكل كردهايم و به سویتو بازگشت كردهايم " . آدم با ايمان فرضا در اثر پيشامدهای روزگار صدمات و لطماتی ببيند ،چندان نگرانی ندارد . در مورد اين افراد و اشخاص بايد گفت : " سرايمان و عقيده و روحيه آنها سلامت باشد " . قرآن كريم خطاب به رسول اكرم میفرمايد : " بگو من هم مانند شما بشریهستم ، مثل شما خواب و خوراك و احتياجات دارم ، مثل شما ميل و فكر وآرزو دارم ، آنچه نوع بشر بايد داشته باشد من دارم ، با اين فرق كه به منوحی میرسد كه خدای شما و معبود شما يگانه است ، بنابراين هر كس كه اميدلقاء پروردگار خود را دارد لازم است عمل نيك انجام دهد و با خدا هيچ كسرا شريك نسازد " . دين و ايمان در عين اينكه در نواحی زيادی به اميد و رجاء ، قوت ووسعت میدهد ، از طرفی هم جلو يك سلسله آرزوها را میگيرد و نمیگذاردآنها رشد كند . آدمی در ناحيه آرزو هيچ گونه محدوديتی ندارد ، گاهی آرزویامر محال میكند ، مثلا حادثه ای در گذشته واقع شده و با يك كيفيت مخصوصواقع شده و آدمی آرزو میكند كه ای كاش واقع نشده بود و يا آنكه آرزومیكند كه ای كاش آن حادثه به فلان كيفيت واقع شده بود ، آرزو میكند كهايام جوانی برگردد ، آرزو میكند كه برادر و فاميل فلان شخص باشد ،هيچكدام از اينها واقع شدنی نيست ، چيزی كه در گذشته واقع شده ممكننيست نابود شود و چيزی ديگر جای آن را بگيرد . در عين حال جلو آرزو رانمیشود . |