پيشروان قافله بشريت بيشتر توجه خود را به رفع نواقص روحی و معنویمعطوف كرده اند ، چون میدانند كه نواقص مادی را خود مردم خوب دركمیكنند و در اين ناحيه چندان احتياجی به تنبه و تذكر و بيداری نيست .خداوند متعال در قرآن كريم آنجا كه میخواهد نعمتهای خود را نسبت بهبنده صالح خود حضرت محمد بن عبدالله صلی الله عليه و آله بر شمارد همهقسمتها چه مادی و چه معنوی را ذكر میكند ، هم رفع فقرهای مادی را ذكرمیكند و هم رفع فقرهای معنوی را ، میفرمايد : " مگر نه اين است كه تويتيم و بی پناه بودی و خداوند تو را در پناه خود گرفت ؟ مگر نه اين استكه تو گمراه بودی و خداوند تو را با نور خويش هدايت كرد ؟ مگر نه ايناست كه تو فقير بودی و خداوند تو را با مال و خواسته فراوان بی نياز كرد؟ پس يتيمان و بی پناهان را زير دست قرار نده و آنها را پناه بده ، وهم سائلان و فقيران را از خود مران و نعمتهای پروردگار را بازگو كن " .علی عليه السلام میفرمايد : يكی از بلاها و بدبختيها فقر مالی است و ازفقر بالاتر و سخت تر بيماری تن است كه آدمی عليل و مريض بوده باشد ، واز بيماری تن سخت تر و بدتر بيماری روح و روان است كه آدمی گرفتارامراض روحی بوده باشد ، مبتلا به عجب و خود پسندی يا حسادت يا عناد ولجاج يا بخل و خست و نظر تنگی يا ترس و جبانی و امثال اينها بوده باشد. هر كسی كه به ديگری كمكی بنمايد يك نوع حقی به عهده او پيدا میكند ،مقدار و اندازه آن حق تابع مقدار و ميزان ارزش كمكی است كه كرده است .بالاترين حقی كه كسی بر كس ديگر پيدا |