دست و پا میزنند و از طرف ديگر ثروتمند كافر نعمت و ناسپاس و بخيلیمیبينی كه منع حقوق الهی را وسيله جمع مال قرار داده ، و يا گوشهای سنگينمیبينی كه سخن حق در آنها اثری ندارد ، كجا رفتند خوبان و صالحين شما ،كجايند آزادگان و با گذشتها و فداكارها ؟ علی عليه السلام كه به خلافت رسيد نطقهای افتتاحيهاش در اطراف همينموضوعات دور میزد ، برنامه دولت حضرتش اصلاحات داخلی در همين زمينههابود ، زمينه سكرات نعمت و بوائق نقمت . مخالفين حضرت راهی و بهانهایبرای مخالفت نداشتند جز موضوع خون عثمان كه آن را بهانه كنند و كردند .اميرالمؤمنين در دوره خلافتش مورد دو اتهام واقع شد كه در هر دوی آنها ازهمه مردم بری تر از آن اتهامها او بود ، و عجب تر اين كه متهم كنندگانهمانهايی بودند كه خودشان مسؤول مستقيم آن دو تهمت بودند . آندو يكیداستان قتل عثمان و يكی داستان حكمين بود . در داستان قتل عثمان هيچ كس به اندازه اميرالمؤمنين سعی نكرد برایخواباندن فتنه ، چيزی كه بود ، سخن حضرت و پيشنهادهای حضرت مورد قبولقرار نگرفت . در ضمن يك نامه در جواب معاويه كه آن حضرت را به اينكار متهم میكرد مینويسد : " « فاينا كان اعدی له و اهدی الی مقاتله ،امن بذل له نصرته فاستقعد و استكفه ام من استنصره فتراخی عنه و بثالمنون اليه حتی اتی قدره عليه ، كلا و الله " « لقد علم الله المعوقينمنكم و القائلين لاخوانهم هلم الينا و لا يأتون البأس الا قليلا »" (1) ." » ( 2 ) میفرمايد تو امروز مرا متهم میكنی و مرا پاورقی : . 1 اقتباس از آيه 18 سوره احزاب . . 2 نهج البلاغه ، نامه . 28 |