سوء استفادهای است از يك استعداد كمالی بشری . آنچه كمال است قدرت براستتار و رازداری و مكتوم نگه داشتن عقيده و فكر و احساسات درونی است ،اين در ذات خود كمال است و عيبی ندارد ، در همه ظروف و احوال مقتضینيست كه آدمی عقيده خود را ظاهر كند زيرا ممكن است ديگران استعدادپذيرفتن آن را نداشته باشند يا آنها سوء نيت داشته باشند و موجبمزاحمت صاحب عقيده را فراهم كنند ، و همچنين مقتضی نيست كه آدمی درهمه جا احساسات خود را آشكار كند . از آداب معاشرت اين است كه اگرانسان غم و غصهای دارد آن را از چهره خود ظاهر نسازد و موجب ملال خاطرديگران نگردد . آن چيزی كه نقص است و نام نفاق و دورويی دارد اين استكه آدمی از همين قدرت و استعداد خود برای فريب دادن و گمراه ساختن وگول زدن ديگران استفاده كند . پس نفاق و دورويی در عين اين كه ازمختصات انسان است كمال انسانی نيست بلكه يك نوع سوء استفاده از يكاستعداد انسانی است . متاسفانه بسياری از مردم دچار اين اشتباه هستند ، نفاق و دورويی و مكرو خدعه را يك امتياز برای خود میشمارند و به آن نام " زرنگی " میدهند، صداقت و صراحت و يك رويی را از كم شعوری میشمارند ، گمان میكنند كهبا مكر و خدعه و نفاق بهتر میتوان با عوامل حيات هماهنگی كرد و پيشرفت ، غافل از اينكه طبع عالم بر درستی و صداقت است ، آن كس كه باخدا مكر كند خداوند فوق همه مكر كنندگان است . قرآن كريم همواره ازراستی و صداقت و صراحت دم میزند و با ندای بلند میفرمايد كه مكر ونيرنگ و نفاق با همه پيشرفتهای موقت محكوم به شكست خوردن |