گرفته كه اين جور موفقيتها در پی ندارد و بعضی اين را به حساب دهاء وزيركی معاويه میگذاشتند . روی اين جهت است كه مكرر علی عليه السلام دراطراف روش سياسی خود توضيحاتی میدهد و از سياست خود دفاع میكند ومیگويد مربوط به وفور فهم و ذكاء نيست . در يك جا میفرمايد : گماننكنيد كه معاويه از من تيز بين تر است ، نه ، اينطور نيست ، او خدعه وفجور و تبهكاری در سياست به كار میبرد و من از آن بيزارم ، هدف او يكهدف شوم و پليد است و از هر راه پليد هم شد ولو به وسيله آدمكشی و هتكنواميس و وعده و وعيدهای دروغ و نامه دروغ به اطراف نوشتن و با غارتبردن و ارعاب كردن باشد به سوی مقصودش میرود . برای هدف پليد ، اسبابو ابزار و طرق پليد میشود انتخاب كرد ، اما من كه به خاطر اصول عالیاسلامی و انسانی قيام به امر كردهام و هدفم اصلاح انسانيت و مبارزه با اينزشتيها و خراب كاری هاست نمیتوانم پا روی هدف خودم بگذارم و سياستیمبنی بر ظلم و ستم و دروغ پردازی پيش بگيرم . اگر نبود كه غداری و مكاریو منافق گری مبغوض خداوند است آن وقت میديديد كه من چه اندازه تواناهستم . من هرگز نقشه شيطانی به كار نخواهم برد . من و او در دو راه گامبر میداريم و دو هدف مختلف و متباين داريم . وقتی كه هدفها مختلف استوسيله ها نمیتواند يكی باشد . وسيلهای كه او به كار میبرد با هدف خود اومنافات ندارد ولی با هدف من منافات دارد ، پس من نمیتوانم و نبايد ازآن وسيلهها استفاده كنم . در اينجا برای مقايسه ، دو فرمان يكی از اميرالمؤمنين علی عليه السلامنقل میكنيم كه آن را برای يكی از سردارانش به نام معقل |