غرض اين است كه اگر بگويند لازم ترين و مفيدترين داناييها و توجه هابرای بشر چيست ؟ بايد گفت توجه به فقر علمی و توجه به نادانی ، اينتوجه است كه عطش شديد فرو ننشستنی در بشر برای طلب علم و تكميل عقل ومعرفت ايجاد میكند . همان حرصی كه جوينده مال و ثروت به صورت يك عطششديد خاموش نشدنی پيدا میكند عينا در طالب علم و جوينده معرفت پيدامیشود . داستانها از مردمان حريص در تواريخ و قصص آمده كه حيرت انگيزاست و آدمی در شگفت میشود كه چگونه يك بشر تا اين اندازه قلاده حرص وطمع را به گردن خود میاندازد . نظير همين داستانها از يك عده طالبان علمو معرفت در تاريخ به يادگار مانده است . نوشتهاند كه حكيم و رياضی دانمعروف ابوريحان بيرونی در بستر مرگ افتاده بود و ساعات آخر عمر خود راطی میكرد ، در همان حال فقيهی به عيادت وی آمد ، ابوريحان با همه سنگينیو سختی مرض هوشش كاملا بجا بود و مشاعرش به خوبی كار میكرد ، در همانحال فرصت را غنيمت شمرد و يك مساله فقهی را طرح كرد ، مرد فقيه درشگفت ماند و به وی گفت : اين چه وقت مسأله پرسيدن و مذاكره علمی است؟ ! ابوريحان جواب داد : " فكر میكنم اگر اين مساله را بدانم و بميرمبهتر است از اينكه اين مساله را ندانم و بميرم " . علم و فكر غذای روح است . آدمی بايد به همان اندازه كه درباره معاشخود فكر میكند درباره غذای روح خود نيز بينديشد ، و همان مقدار مراقبتیكه در غذاهای جسمی لازم و ضروری است ، در غذاهای روحی نيز لازم و ضروریاست . علی عليه السلام میفرمايد : " چرا مردم اگر در شب تاريك آنها رابر سر سفرهای بنشانند ، تا |