نمیتواند در فكر ساير افراد مسلمانان بوده باشد و در حقيقت نمیتواند يكمسلمان واقعی بوده باشد ، زيرا رسول اكرم فرمود : " اگر كسی صبح از بستربرخيزد و در نيتش اصلاح امور مسلمانان نباشد او مسلمان نيست " و همرسول اكرم فرمود : " مسلمان كسی است كه ساير افراد مسلمانان از دست وزبان او در آسايش بوده باشند " و بديهی است كه اختصاص به دست و زبانندارد ، مقصود اين است كه يك فرد مسلمان بايد مجموعه اعمال و افعالشدر جهت خير مسلمانان بوده باشد . در چه وقت مجموعه اعمال و افعال يكفرد در جهت خير جامعه خواهد بود ؟ در وقتی كه روحيه فرد صد در صد روحيهاجتماعی باشد ، خود را جزو لاينفك اجتماع بداند ، حيات و سعادت وشقاوت و همه چيز خود را وابسته به اجتماع بداند . اين دستور ، يكی از مظاهر اجتماعی بودن تعليمات عاليه اسلامی است .اولياء دين ، خير خواهی مسلمانان را فريضه ذمه خويش میدانستند و درمقابل ، كاری را كه اندكی صدمه به جامعه مسلمانان داشت بی نهايت از آناحتراز داشتند . امام صادق عليه السلام يك سال در اثر عائله زياد وافزايش هزينه زندگی به فكر افتاد كه از طريق كسب و تجارت عايداتی بهدست آورد كه جواب هزينه زندگی را بدهد . امام هزار دينار سرمايه فراهمكرد و به غلام خويش كه " مصادف " نام داشت فرمود اين پول را بگير وآماده تجارت و مسافرت مصر باش . مصادف رفت و با آن پول از نوع متاعیكه در آن وقت به سوی مصر حمل میشد خريد و با جمعی از تجار كه همه ازهمان نوع متاع خريده بودند به طرف مصر حركت كرد . در نزديكيهای مقصد ،قافله |