مسلمان و يا زنان كافری كه در پناه مسلمانان بودهاند از آنها گرفتهاند .علی وقتی كه اين مطلب را با اصحاب در ميان میگذارد و آنها را تحريضمیكند و بر ايستادگی در برابر اين گونه تجاوزها ، میفرمايد : " « فلو انامرء مسلما مات من بعد هذا اسفا ما كان به مسلوما بل كان به عندی جديرا»" ( 1 ) . حالا حساب بكنيم ببنيم خوب است انسان اين امور را حس نكند و دركنكند تا در خوشی و آسايش باشد و يا آنكه خوب است حس كند و درك نمايدو رنج ببرد . اين درد و اين رنج هزار بار بر آن آسايش ترجيح دارد . بعضیآرزوها هست كه آرزوی مقدس است ، بعضی از دردها و رنجها هم هست كهمحبوب و مقدس و قابل احترام است و انسانيت انسان وابسته به آنهاست .آن ، رنجی است كه برای خلق خدا و به خاطر آنها باشد ، رنجی است كه ازحساس بودن و دراك بودن باشد . درست است كه خود آدم احمق آن منظرهزشت جهالت و لختی و بی حسی را درك نمیكند ، ولی آنكه از نعمت ضميردراك و حساس برخوردار است خوب میفهمد كه سوختن در آتش فهميدن هزاربار بر آسايش لختی و جهالت ترجيح دارد . آدمی در خواب همه دردها و رنجها را فراموش میكند ، آيا اين دليل استكه خواب از بيداری بهتر است ؟ بيداری خود مستلزم توجه و آگاهی است ،توجه و آگاهی خود بخود يك رنج و غمی همراه دارد :
پاورقی : . 1 نهجالبلاغه ، خطبه . 27 |