« زين للناس حب الشهوات من النساء و البنين و القناطير المقنطره منالذهب و الفضة و الخيل المسومة و الانعام و الحرث ذلك متاع الحيوهالدنيا و الله عنده حسن الماب »( 1 ) . در اين آيه چند چيز از اموری كه مورد علاقه آدمی در دنياست نام بردهشده : زن و فرزند ، پولهای انباشته طلا و نقره ، اسبهای عالی كه مظهر جلالو حشمت اند ، چهار پايان و كشت و زرع ، و اين آيه در مقام انتقاد ومذمت هم هست ، دنيای مذموم و مردود را ذكر میكند ، چه چيز را مذمتمیكند ؟ خود اين امور را ؟ خود زن و فرزند و ثروت و اسب و زراعت را ؟نه . علاقه و ميل به اين امور را ؟ ، آن را هم نه ، پس چه چيز را ؟ دلخوش بودن و سرگرم بودن به اين امور را ، راضی و قانع بودن به اينها وغفلت كردن از ماوراء اينها را . " « زين للناس حب الشهوات »" اينعلايق در نظر اينها جلوه كرده و آنها را ربوده و از خود بيخود كرده ، بهاينها دلخوش و سرگرم اند و درباره غير اين امور فكر نمیكنند ، خيالمیكنند زندگی جز اين چيزی نيست ، دوست داشتنی غير از اينها نيست ، حدفكر و سطح اينها اين شده ( « ذلك مبلغهم من العلم ») ( 2 ) . درباره مرد عابدی كه به خاطر منافع مادی از اطاعت خدا سر پيچيدمیفرمايد : " « و اتل عليهم نبأ الذی اتيناه اياتنا فانسلخ منها فاتبعهالشيطان فكان من الغاوين » " ( 3 ) داستان آن مرد كه آيات خود را پاورقی : . 1 آل عمران / . 14 . 2 نجم / . 30 . 3 اعراف / . 175 |