محدود است محدود است به چه ؟ به آزمون . تا آن حد پيش میرود كه عملابتواند آن را تحت آزمايش درآورد . اما مگر میتوان همه هستی را و همهجنبه های هستی را در بند آزمون درآورد ؟ ! علم مثلا در تعقيب علتها وسببها و يا در تعقيب معلولها و اثرها عملا تا حد معينی پيش میرود و بعدبه " نمیدانم " میرسد . علم مانند نورافكن قوی در يك ظلمت يلدايیاست كه محدوده ای معين را روشن میكند بدون اينكه از ماورای مرز روشنايیخبری بدهد . آيا اينكه جهان آغازی و فرجامی دارد يا از هر دو طرفبینهايت است قابل آزمايش است ، يا عالم وقتی كه به اين نقطه میرسد ،آگاهانه يا ناآگاهانه ، بر شهپر فلسفه مینشيند و اظهار نظر میكند ؟از نظر علم ، جهان كهنه كتابی است كه اول و آخر آن افتاده است ، نهاولش معلوم است نه آخرش . اين است كه جهان بينی علمی ، جزء شناسیاست نه كل شناسی شناسی . علم ، ما را به وضع برخی اجزای جهان آشنا میكندنه به شكل و قيافه و شخصيت كل جهان . جهان بينی علمی علما مانند فيلشناسی مردمی است كه در تاريكی ، فيل را لمس میكردند ، آن كه گوش فيلرا لمس كرده بود فيل را به شكل بادبزن و آن كه پای فيل را لمس كرده بودآن را به شكل ستون و آن كه پشتش را لمس كرده بود آن را به شكل تختمیپنداشت . نارسايی ديگر جهان بينی علمی از نظر تكيه گاه بودن برای يك ايدئولوژیاين است كه علم از جنبه نظری ، يعنی از جنبه ارائه واقعيت آنچنانكههست و از نظر جلب ايمان به چگونگی واقعيت هستی ، متزلزل و ناپايداراست . چهره جهان از يك ديدگاه علمی روز به روز تغيير میكند ، زيرا علمبر فرضيه و آزمون مبتنی است نه بر |