كه فرمود : " راه يافتن شرك در انديشهها و عقايد آنچنان آهسته و بیسر وصدا و بیخبر است كه راه رفتن مورچه سياه در شب تاريك بر روی سنگ سخت" . حقيقت اين است كه مرز توحيد و شرك در رابطه خدا و انسان و جهان ، "از اويی " و " به سوی اويی " است . مرز توحيد و شرك در توحيد نظری" از اويی " است ( انا لله ) . هر حقيقتی و هر موجودی مادام كه او رادر ذات و صفات و افعال ، با خصلت و هويت " از اويی " بشناسيم ، اورا درست و مطابق با واقع و با ديد توحيدی شناختهايم ، خواه آن شیء دارایيك اثر باشد يا نباشد و خواه آنكه آن آثار جنبه مافوق الطبيعی داشتهباشد يا نداشته باشد ، زيرا خدا تنها خدای ماوراءالطبيعه ، خدای آسمان ،خدای ملكوت و جبروت نيست ، خدای همه جهان است . او به طبيعت هماناندازه نزديك است و معيت و قيوميت دارد كه به ماوراءالطبيعه ، و جنبهماوراءالطبيعهای داشتن يك موجود به او جنبه خدايی نمیدهد . قبلا گفتيم كه جهان از نظر جهان بينی اسلامی ماهيت " از اويی " دارد .قرآن كريم در آيات متعددی عمليات اعجازآميز از قبيل مرده زنده كردن وكور مادرزاد شفا دادن به برخی پيامبران نسبت میدهد ، اما همراه آننسبتها كلمه " باذنه " را اضافه میكند . اين كلمه نمايشگر ماهيت " ازاويی " اين كارهاست كه كسی نپندارد انبياء از خود استقلالی دارند . پسمرز توحيد نظری و شرك نظری " از اويی " است . اعتقاد به وجود موجودیكه موجوديتش " از او " نباشد ، شرك است . اعتقاد به تاثير موجودی كهموثريتش " از او " نباشد ، باز هم شرك است ، خواه اثر ، اثر مافوقالطبيعی باشد مثل خلقت همه آسمانها و زمينها و يا يك اثر كوچكبیاهميت باشد |