جمله آخر اين آيه كه ناظر به اين است كه آنگاه كه حكومت حق و خلافتالهی برقرار میشود اهل ايمان از قيد اطاعت هر جباری آزادند ، به اينصورت بيان شده كه تنها مرا عبادت میكنند و شريكی برای من نمیسازند . ازاين معلوم میشود كه از نظر قرآن هر اطاعت امری عبادت است ، اگر برایخدا باشد اطاعت خداست و اگر برای غير خدا باشد شرك به خداست .اين جمله عجيب است كه فرمانبرداريهای اجباری كه از نظر اخلاقی به هيچوجه عبادت شمرده نمیشود از نظر اجتماعی عبادت شمرده میشود . رسول اكرم( ص ) فرمود : « اذا بلغ بنو العاص ثلثين اتخذوا مال الله دولا و عباد الله خولا و دينالله دخلا » ( 1 ) . هرگاه اولاد عاص بن اميه ( جد مروان حكم و اكثريت خلافای اموی ) به سیتن رسد ، مال خدا را ميان خود دست به دست میكنند ، بندگان خدا را بندهخود قرار میدهند و دين خدا را مغشوش میسازند . اشاره است به ظلم و استبداد امويان . بديهی است كه امويان نه مردم رابه پرستش خود میخواندند و نه آنها را مملوك و برده خود ساخته بودند ،بلكه استبداد و جباريت خود را بر مردم تحميل كرده بودند . رسول خدا ( ص) با آيندهنگری الهی خود ، اين وضع را نوعی شرك و رابطه " رب و مربوبی" خواند . پاورقی : . 1 شرح ابن ابی الحديد بر نهج البلاغه ، شرح خطبه . 128 |