الهی از جهان گرفته بشود نيست و نابود میگردد . جهان به باطل و بازی وعبث آفريده نشده است ، هدفهای حكيمانه در خلقت جهان و انسان در كاراست ، هيچ چيزی نابجا و خالی از حكمت و فايده آفريده نشده است . نظامموجود ، نظام احسن و اكمل است . جهان به عدل و به حق برپاست . نظامعالم براساس اسباب و مسببات برقرار شده است و هر نتيجه ای را ازمقدمه و سبب مخصوص خودش بايد جستجو كرد . از هر نتيجه و سبب ، تنهانتيجه و مسبب مخصوص خود آن را بايد انتظار داشت . قضا و قدر الهی ،وجود هر موجودی را تنها از مجرای علت خاص خودش به وجود میآورد . قضا وتقدير الهی يك شیء ، عين قضا و تقدير سلسله علل اوست ( 1 ) . اراده و مشيت الهی به صورت " سنت " ، يعنی به صورت قانون و اصلكلی ، در جهان جريان دارد . سنتهای الهی تغيير نمیكند و آنچه تغيير میكندبراساس سنتهای الهی است . خوبی و بدی دنيا برای انسان بستگی دارد بهنوع رفتار انسان در جهان و طرز برخورد و عمل . او نيكی و بدی كارها گذشتهاز آنكه در جهان ديگر به صورت پاداش يا كيفر به انسان باز میگردد ، درهمين جهان نيز خالی از عكس العمل نيست . تدريج و تكامل ، قانون الهی وسنت الهی است . جهان گاهواره تكامل انسان است . قضا و قدر الهی بر همه جهان حاكم است و انسان به حكم قضا و قدر ، آزادو مختار و مسؤول و حاكم بر سرنوشت خويش است . انسان دارای شرافت وكرامت ذاتی و شايسته خلافت الهی است . دنيا و آخرت به يكديگر پيوستهاست . رابطه ايندو نظير رابطه مرحله پاورقی : . 1 رجوع شود به كتاب انسان و سرنوشت از همين نويسنده . |