شده است . از مجموع آنچه گفتيم روشن شد كه توحيد عملی - اعم از توحيد عملی فردی وتوحيد عملی اجتماعی - عبارت است از يگانه شدن فرد در جهت يگانه پرستیخدا و نفی هرگونه پرستش قلبی از قبيل هواپرستی ، پول پرستی ، جاه پرستیو غيره ، و يگانه شدن جامعه در جهت يگانه پرستی حق از طريق نفی طاغوتهاو تبعيضها و بیعدالتيها . فرد و جامعه تا به يگانگی نرسد به سعادت نائلنمیگردد و جز در پرتو حق پرستی به يگانگی نمیرسد . قرآن كريم در سورهمباركه زمر آيه 29 تفرق و تشتت شخصيت انسان و سرگردانی او و بیجهتی اورا در نظام شرك و متقابلا يگانگی و به وحدت رسيدن و يك جهت شدن و درمسير تكامل واقع شدن او را در نظام توحيدی چنين بيان میكند : « ضرب الله مثلا رجلا فيه شركاء متشاكسون و رجلا سلما لرجل هل يستويانمثلا ». خدا مثلی میآرود ، مثل مردی كه بنده چند فرد بدخوی ناسازگار است ( كههر كدام با خشونت و بدخويی او را به سويی فرمان میدهند ) و مردی ديگر كهتسليم يك فرد است . آيا اين دو مانند يكديگرند ؟ انسان در نظام شرك هر لحظه به سويی و به جانب قطبی كشيده میشود ، خسیاست بر دريا ، موجها هر لحظه او را در جهتی با خود میبرند ، اما در نظامتوحيدی مانند يك كشتی مجهز به دستگاههای راهنمايی است ، در يك حركتمنظم و هماهنگ تحت فرمان مقامی خيرخواه . |