²غير الصفة و شهادش كل صفة انها غير الموصوف ( 1 ) فمن وصف الله سبحانهفقد قرنه و من قرنه » . . . اخلاص كامل ، نفی صفات از پروردگار است ، زيرا موصوف گواهی میدهد كهذاتش غير از صفت است و صفت گواهی میدهد كه او چيزی است غير ازموصوف ، و هر كس خداوند را به صفتی توصيف كند ، ذات او مقارن چيزديگر قرار داده و هر كس خدا را مقارن چيزی قرار دهد . . . الی آخر .در اين جمله ها ، هم برای خداوند اثبات صفت شده است ( « الذی ليسلصفته حد محدود » ) و هم از او نفی صفت شده است (« لشهادش كل صفة انها») . . . از خود اين جمله ها معلوم است كه صفتی كه خداوند موصوف به آنصفت است صفت نامحدود به نامحدوديت ذات است كه عين ذات است ، وصفتی كه خداوند مبرا و منزه از اوست صفت محدود است كه غير ذات و غيراز صفت ديگر است . پس توحيد صفاتی يعنی درك و شناختن يگانگی ذات وصفات حق . 3 توحيد افعالی توحيد افعالی يعنی درك و شناختن اينكه جهان ، با همه نظامات و سنن وعلل و معلولات و اسباب و مسببات ، فعل او و كار او و ناشی از ارداهاوست . موجودات عالم همچنانكه در ذاتپاورقی : . 1 [ در نهج البلاغه ، دو جمله اخير با تقدم و تاخر ذكر شده است ] . |