ايدئولوژی و عدم التزام به يك سلسله اصول فكری درباره جهان و اصول علمیدرباره زندگی دانسته اند اينان ميپندارند كه اگر كسی به حزبی ، مسلكی ،مرامی و دينی ملتزم و متعهد شد و خواهان اجرای اصول و ضوابط آن گرديدآزاد و دمكرات نيست پس اگر كشور اسلامی باشد ، يعنی مردم مؤمن و معتقدبه اصول اسلامی باشند و اين اصول را بی چون و چرا بدانند ، دمكراسی بخطرميافتد . همانطور كه عرض كردم ، مسئله جمهوری مربوط است به شكل حكومت كهمستلزم نوعی دمكراسی است يعنی اينكه مردم حق دارند سرنوشت خود راخودشان در دست بگيرند و اين ملازم با اين نيست كه مردم خود را از گرايشبه يك مكتب و يك ايدئولوژی و از التزام و تعهد به يك مكتب معافبشمارند آيا معنی دمكراسی اين است كه هر فردی برای خود مكتبی نداشتهباشد و به هيچ مكتبی گرايش پيدا نكند و اصول هيچ مكتبی را نپذيرد ؟ ازاين آقايان بايد پرسيد آيا اعتقاد به يك سلسله اصول علمی يا منطقی يافلسفی و بی چون و چرا دانستن آن اصول ، بر خلاف دمكراسی است و يا آنچهكه بر خلاف دمكراسی است اين است كه آدمی به اصولی كه مورد قبول اكثريتجامعه است اعتقاد نداشته باشد و آنها را قابل چون و چرا بداند ، ولیبديگری اجازه چون و چرا در اعتقادات و انديشه های خود را ندهد ؟برای اكثريت قاطع ملت ايران ، ايمان و اعتقاد راسخ به اصول اسلامداشتن و بی چون و چرا دانستن آن اصول ، نه گناه است و نه عيب آنچه كهميتواند گناه و عيب باشد ، اينست كه اين اكثريت مسلمان ، به اقليتبیاعتقاد ، اجازه چون و چرا ندهد ( 1 ) . پاورقی : 1 - اين قاعده در جوامع ديگر نيز صادق است . فی المثل برای > |