در اينجا هم منظور بازگشت است اما بازگشتهای خوب بدين ترتيب روشنمیشود كه كلمه انقلاب در قرآن حاوی مفهوم تقدس يا ضد تقدس نيست انقلابدر قرآن حاوی مفهوم تقدس يا ضد تقدس نيست انقلاب بعدها در اصطلاحاتفقهی و بيشتر از آن در اصطلاحات فلسفی معنی ديگری پيدا كرد فقها در بابمطهرات ، يكی از امور پاك كننده را انقلاب ميدانند كه گاهی از آن بهاستحاله تعبير ميكنند و گاهی نيز استحاله و انقلاب را دو چيز جدا بحسابمياورند در اصطلاح فلاسفه معنی انقلاب از اينهم محدودتر و مضيقتر میشودفلاسفه انقلاب را به جايی ميگويند كه ذات و ماهيت يك شيئی لزوما عوضشده باشد بحثی هم برای فلاسفه مطرح بود كه آيا انقلاب ماهيت ممكن است ياممكن نيست " اصالت ماهيتیها " آنرا ناممكن ميدانستند و از اين جهتعمليات كيمياگران را كه نوعی انقلاب ماهيت بود تخطئه ميكردند اما "اصالت وجوديها " نه تنها انقلاب ماهيت و ذات را امری ممكن ميدانستندبلكه هر حركت اشتدادی يعنی حركت از نقص به كمال را انقلاب آنا فانا درماهيت ميدانستند . اما انقلاب در زمان ما معنای خاص ديگری پيدا كرده است امروز اين كلمهيك اصطلاح جامعه شناسی و فلسفه تاريخ است عربها ، انقلاب به معنی اخيررا " ثوره " مينامند و اروپايیها " رولوسيون " ( 1 ) انقلاب بمعنائی كه در جامعه شناسی مطرح است همان دگر شدن است ، حتینبايد بگوئيم دگرگون شدن ، زيرا دگرگون شدن يعنی اينكه گونه و كيفيتشجور ديگر بشود بعوض بايد بگوئيم دگر شدن يعنی تبديل شدن به موجود ديگر .شعری اقبال دارد راجع به قرآن كه در آن دگر شدن را ، به پاورقی : 1 - Revolution |