بهاين ترتيب بسيار طبيعی است كه عامل حركت ملتی ، عامل سياسی باشدنه عامل اقتصادی و مادی انقلاب فرانسه بعنوان مثال ، از اين قبيلانقلابهاست ، بعد از آنكه فيلسوفان و حكمائی نظير روسو آنهمه تبليغدرباره آزادی و آزادی خواهی و حيثيت انسانی و حريت و ارزشهای آن كردند، زمينه قيام را آماده ساختند و مردم كه بيدار شده بودند ، برای كسبآزادی انقلاب كردند عامل سوم ايجاد انقلابها ، عامل آرمان خواهی و عقيده طلبی است ،انقلابهای اصطلاحا ايدئولوژيك اينگونه انقلابها جنگ عقايدند نه جنگاقتصادی در مظهر عقايد جنگهای مذهبی نمونه خوبی از نبردهائی است كه برسر عقيده و آرمان بر پا ميگردد قرآن نيز بر اين نكته تكيه میكند ، در آيهسيزدهم سوره آل عمران نكته ظريفی مندرج است آيه مربوط بجنگ مسلمانان باكفار در غزوه بدر است آنجا كه آيه از مؤمنان نام ميبرد ، جنگ آنان راجنگ ايدئولوژيك و جنگ عقيده مينامد حال آنكه از جنگ كافران بجنگعقيده تعبير نمیكند آيه ميفرمايد : ²قد كان لكم آية فی فئتين التقتا فئة تقاتل فی سبيل الله و اخری كافرش( 1 ) در برخوردی كه ميان دو گروه روی داد ، عبرت و نشانه ای برای شما وجوددارد ، يك گروه از اينان در راه خدا يعنی برای ايمان وعقيده شانميجنگيدند ، و اما آن گروه ديگر كافر بودند آيه نمیگويد كه گروه دوم نيزدر راه عقيده نبرد ميكردند ، زيرا جنگ آنها واقعا ماهيت ايمانی نداشت، حمايت امثال ابوسفيان از بتها ، بدليل اعتقاد به بتها نبود چرا كهابوسفيان ميدانست اگر نظم تازه ای مستقر شود ، از قدرت و شوكت او چيزیباقی نميماند ، او در واقع از منافع خودش دفاع ميكرد نه از اعتقاداتش . پاورقی : 1 - سوره آل عمران - آيه . 13 |