فرموده بود اينها نبايد به مدينه بيايند زيرا كه ايجاد فتنه خواهند كرددر زمان ابوبكر ، عثمان از او خواست كه اجازه دهد آنها به مدينه بازگردند ابوبكر قبول نكرد و گفت كسانی را كه پيامبر آنها را تبعيد كرده ،من اجازه نميدهم بر گردند در زمان عمر نيز ، عثمان از او درخواست كرد تااجازه برگشت آنها را بدهد عمر نيز قبول نكرد و بالاخره وقتی خود عثمان بهخلافت رسيد نه تنها به آنها اجازه داد كه به مدينه بيايند ، بلكه مروانحكم را به عنوان شخص دوم حكومت اسلامی تعيين كرد و همين شخص بود كهمنشاء بسياری از نارضائيها شده بود . در زمان خلافت عثمان ، علی ( ع ) مكرر به او تذكر داده بود كه مروان رابيرون كند او نيز گاهی قول ميداد و بعد دوباره زير قولش ميزد عثمانآنقدر عهد شكنی كرد و آنقدر تعلل و تسامح به خرج داد و آنقدر به خواستمردم بی اعتنائی كرد تا اينكه بالاخره انقلابيون به خانه اش حمله كردند واو را به قتل رساندند بلافاصله بعد از كشته شدن عثمان ، همه مردم از كوچكو بزرگ ، زن و مرد ، پير و جوان ، عرب و غير عرب ، به در خانه علی ( ع) هجوم آوردند و يكصدا اعلام كردند يگانه شخصيت لايق خلافت اسلامی اوست واو بايد خلافت را بپذيرد . حضرت علی ( ع ) جريان دعوت مردم را در ضمن يكی از خطبهها شرح دادهاست . نكته جالبی كه از بيانات علی استنباط ميشود اين است كه انقلابمسلمانان در آن هنگام نظير انقلاب امروز ايران ، يك انقلاب همگانی بوديعنی نه تنها فقرا بلكه ثروتمندان نيز انقلاب كرده بودند نه تنها مردهابلكه زنها نيز ، نه تنها عربها ، بلكه ايرانيها ، مصريها ، حجازيها ، همهو همه در انقلاب شركت كرده بودند علی ( ع ) از قبول خلافت امتناع ميكندبرای اينكه به آنها |