دليل اول ويژگی خاص فرهنگ روحانيت شيعه است خود فرهنگ شيعی يكفرهنگ زنده و حركت زا و انقلاب آفرين است اين فرهنگی است كه از روشعلی ( ع ) و ازانديشههای او تغذيه میكند ، اين فرهنگی است كه در تاريخخود عاشورا دارد صحيفه سجاديه و دوره امامت و عصمت دويست و پنجاه سالهدارد هيچ يك از فرهنگهای ديگر چنين عناصر حركت زائی در خود ندارند دليلدوم اينكه روحانيت شيعه - كه بدست ائمه شيعه پايه گذاری شده است - ازابتدا اساسش تضاد با قدرتهای حاكم بوده است بقول حامد آلگار در همانكتابی كه ذكرش گذشت اساس روحانيت شيعه بر انكار حقانيت پادشاه استروحانيت شيعه از نظر معنوی متكی به خدا و از نظر اجتماعی متكی به مردماست و هيچگاه جزو دولت نبوده است اما در مقابل ، مثلا روحانيت تسنن ازهمان ابتدا ، وابسته به دستگاه حاكم بوده است از همان زمان كه ابويوسفبه سمت قاضی القضات هارون منصوب شد و در عين حال سمت مفتی اعظم را همبدست آورد ، مشخص بود كه ديگر پايگاهی در ميان مردم نميتوانست داشتهباشد در زمان خود ما افرادی نظير شيخ محمد عبده كه از روشنفكران روحانيوناهل تسنن مصر است وقتی اعتبار پيدا میكند كه آقای خديو عباس به اسمشابلاغ صادر میكند و الا مردم مصر مفتی بودن او را بی اعتبار ميشمارند و ياشيخ محمد شلتوت ، مصلح بزرگ مصری را جمال عبدالناصر بايد به اسمش ابلاغصادر كند و وقتی كه توی اتاقش مينشيند ميبايد عكس جمال عبدالناصر بالایسرش باشد مشخص است كه اين افراد ديگر نميتوانند پايگاه مردمی داشتهباشند و نخواهند توانست عليه قدرت حاكم قيام كنند اما روحانيت شيعه ازابتدا بر اساس بی نيازی از قدرتهای حاكم پايه گذاری شد و هميشه سلاطين وبزرگان مجبور بودند آستان آنها را |