جملهای از اقبال اكتفا ميكنم ، اقبال میگويد : بشريت امروز به سه چيز نيازمند است تعبيری روحانی از جهان ( يعنی تعبير و تفسيری صحيح توأم با معنويت از جهان و به تعبير ديگر كه من از قرآن گرفته ام شناخت جهان به اينكه ماهيت از اوئی و به سوی اوئی دارد ) ( 1 ) ، دوم آزادی روحانی فرد ( يعنی همان چيزی كه نام دمكراسی بر آن ميگذارند ) و بالاخره اصولی اساسی و دارای تاثير جهانی كه تكامل اجتماع بشری را بر مبنای روحانی توجيه كند ( يعنی ايدئولوژی جامع و درستی كه بتواند راه و رسم زندگی را در يك مسير تكاملی مشخص كند ) . اقبال به سخنان خود چنين ادامه ميدهد : مثاليگری اروپا هرگز بصورت عامل زنده ای در حيات آن در نيامده و نتيجه آن پيدايش " من " سرگردانی است كه در ميان دمكراسیهای ناسازگار با يكديگر به جستجوی خود ميپردازد كه كار منحصر آنها بهره كشی از درويشان بسود توانگران است از طرف ديگر مسلمانان مالك انديشه ها و كمال مطلوب های نهايی مبتنی بر وحی ميباشند كه چون از درونیترين ژرفنای زندگی بيان ميشود به ظاهری بودن آن رنگ باطنی ميدهد برای فرد مسلمان شالوده روحانی زندگی امری اعتقادی است و برای دفاع از اين اعتقاد جان خود را به آسانی فدا ميكند ( 2 ) . امام در يكی از سخنرانيهای خودشان فرمودند كه من به جمهوری اسلامی رأی میدهم نه يك كلمه بيش و نه يك كلمه كم به نظر ميرسد آنجا كه تاكيد ميكنند نه يك كلمه كم منظورشان پاورقی : |