نفر از عزيزان اين مردم ، موفق شد در مردم عصيان ايجاد كند و از تحريكوجدان اسلامی آنها به بهترين نحو در جهت پيشبرد نهضت بهره برداری نمايد.بنابراين با بررسی مسئله رهبری و كيفيت و نحوه آن ، و با در نظر گرفتناينكه مردم در ميان افراد زيادی كه صلاحيت رهبری داشتند كدام رهبر راانتخاب كردند ( 1 ) و با بررسی و تحليل مسيری كه اين رهبر طی كرد واهرمهائی كه روی آنها تكيه نمود و منطقی كه به كاربرد ، به اين نتيجهروشن و آشكار ميرسيم كه نهضت ما واقعا يك نهضت اسلامی بوده است باآنكه نهضت از سوئی خواهان عدالت بود و از سوئی ديگر در جستجوی آزادی واستقلال ، ولی عدالت را در سايه اسلام ميخواست و استقلال و آزادی را درپرتو اسلام جستجو ميكرد ، و به عبارت بهتر نهضت ما همه چيز را با رنگ وبوی اسلامی طلب ميكرد اين ، همان جهت مورد خواست و ميل ملت بود ( 2 ). پاورقی : 1 - و به خصوص بايد توجه داشت كه اين رهبر زوری نداشت تا بخواهد خودرا بر مردم تحميل كند و كسی نيز او را منصوب نكرد و او خود را كانديدانكرده بود ، بلكه انتخابش بطور طبيعی و خودبخود صورت گرفت . 2 - يك نمونه ذكر كنم ، دوستی دارم كه در تمام زندگيش همواره در حالمبارزه با رژيم بوده است و در اين زمينه از بذل جان و مال واقعا دريغنداشته او بدليل روحيه خاصش ، نسبت به مجاهدين كه آنها هم موضعی مخالفرژيم داشتند ، علاقه و گرايش عجيبی داشت بعد از اينكه جريان به اصطلاحاپورتونيستی سازمان مجاهدين پيش آمد ، من به شدت نگران حال اين دوستمشدم با خود فكر كردم نكند كه وقتی با اين جريان برخورد میكند بگويد اينكهاينها آمده اند و ماركسيست شده اند ، مسئله مهمی نيست چون فعلا بايدمبارزه كرد و مسئله مهم مبارزه است اما بعد در جلسه ای كه با او ملاقاتكردم و نظرش را درباره ماركسيست شدن سازمان سؤال كردم ، در جوابم جملهای گفت كه هرگز فراموش نميكنم گفت حقيقت اين است كه > |