اسلامی به چشم ميخورد در تاريخ اسلام با مظاهری روبرو میشويم كه گوئی بهقرن هفدهم - دوران انقلاب كبير فرانسه - و يا قرن بيستم - دوران مكاتبمختلف آزاديخواهی - متعلق است . داستانی كه جرج جرداق از خليفه دوم نقل میكند و آن را با كلام اميرالمؤمنين مقايسه میكند در اين زمينه نمونه خوبی است مشهور است دروقتی كه عمروعاص حاكم مصر بود ، روزی پسرش با فرزند يكی از رعايادعوايش میشود ، در ضمن نزاع پسر عمروعاص سيلی محكمی بگوش بچه رعيتميزند رعيت و پسرش برای شكايت پيش عمروعاص میروند ، رعيت میگويدپسرت به پسر من سيلی زده و طبق قوانين اسلامی ما آمده ايم تا انتقامبگيريم عمروعاص اعتنايی به حرف او نمیكند و هر دو را از كاخ بيرونمیكند رعيت غيرتمند و پسرش برای دادخواهی راهی مدينه ميشوند و يكسربنزد خليفه دوم میروند در حضور خليفه رعيت شكايت میكند كه اين چه عدلاسلامی است كه پسر حاكم ، پسر مرا سيلی میزند و حق دادخواهی را هم از ماميگيرد عمر دستور احضار عمروعاص و پسرش را میدهد ، بعد از پسر رعيتمیخواهد كه در حضور او سيلی پسر عمروعاص را تلافی كند آنگاه رو بهعمروعاص میكند و میگويد : " متی استعبدتم الناس و قد ولدتهم امهاتهم احرارا " از كی تا بحال مردم را برده خودت قرار داده ای و حال آنكه از مادرآزاد زائيده شدهاند . با مقايسه با انقلاب فرانسه ، میبينيم كه درست همين طرز تفكر روح آنانقلاب را تشكيل ميدهد از جمله اين اعتقاد كه " هر كس از مادر آزادزائيده میشود و بنابراين آزاد است " از اصول اساسی انقلاب فرانسه بشمارميرود باز در تاريخ اسلام |