كه میگويد اصلا نهضت فقط و فقط بدوش محرومان است و به سود آنها استعليه طبقات مرفه ، اسلام نهضت پيامبران را به سود محرومان ميداند اماآنرا منحصرا بدوش محرومان نميداند عدم درك اين تفاوت ميان جهت گيری وميان خاستگاه انقلاب ، منشا بسياری از اشتباهات شده است آنهائی كه عامل مادی را در انقلاب دخيل و مؤثر ميدانند انقلابها را بالذات اجتماعی میدانند يعنی ميگويند انقلاب ريشه ای در ساختمان انسانهاندارد ، بلكه ريشه ای در تغييرات اجتماعی دارد حال آن كه اسلام بعكس برروی فطرت انسان ها و انسانيت آنها تكيه میكند بهمين جهت است كه اسلاممخاطب خود را منحصرا محرومان قرار نميدهد مخاطب اسلام همه گروهها وطبقات اجتماعی هستند ، حتی همان طبقات مرفه و استضعاف گر نيز طرفخطاب هستند زيرا از نظر جهان بينی اسلامی در درون هر استضعاف گری ، دردرون هر فرعونی از فرعون ها ، يك انسان در غل و زنجير قرار دارد در منطقاسلام فرعون فقط بنی اسرائيل را به زنجير نكشيده بلكه يك انسان را دردرون خودش نيز به زنجير كشيده است ، انسانی كه دارای فطرت الهی است وارزشهای الهی را درك میكند ، اما در زندان اين فرعون بيرونی است و لهذامیبينيم كه پيامبران در آغاز دعوتشان و در شروع مبارزه عليه طاغوت ها ،ابتدا سراغ آن انسان بزنجير كشيده شده در درون فرعونها ميروند ، با ايننيت كه آن انسان را عليه فرعون حاكم برانگيزانند تا باين طريق بتواننداز درون انقلاب ايجاد كنند البته موفقيت در اينجا بان نسبت كه فردیانسان درونيش در زنجير نباشد ، نيست قرآن در خصوص اينگونه انقلاب هایدرونی میفرمايد : |