شناختن يك انقلاب يعنی شناخت عوامل نارضائی و شناخت آرمان مردمدر مورد انقلابها بطور كلی دو نظريه وجود دارد ، يك نظريه اين است كهاصلا همه انقلابهای اجتماعی عالم ، اگر چه در ظاهر ممكنست شكلهای مختلف ومتفاوتی داشته باشد ، روح و ماهيتشان يكی است پيروان اين نظريه ميگويندتمام انقلابها در دنيا ، چه انقلاب صدر اسلام چه انقلاب كبير فرانسه ، چهانقلاب اكتبر و يا انقلاب فرهنگی چين و با اينكه شكلهاشان فرق ميكند درواقع يك نوع انقلاب بيشتر نيستند در ظاهر به نظر ميرسد كه يك انقلابمثلا علمی است و ديگر سياسی است ، يكی ديگر انقلاب مذهبی و قس عليهذا ،با اين حال روح و ماهيت همه اينها يك چيز بيشتر نيست ، روح و اهميتتمام انقلابها اقتصادی و مادی است انقلابها از اين جهت درست شبيه يك بيماری است كه در موارد مختلفآثار و علائم متفاوت و مختلفی نشان ميدهيد ، اما يك طبيب و پزشكميفهمد كه همه اين علائم مختلف و متفاوت پاورقی : > جامعه روی ميدهد ، اگر بنيادی نباشد ، يعنی جامعه را از نظر بنياد وساختمان اصلی و نظامات حاكم ، دگرگون نسازد ، بلكه تنها تغييراتی درجهت بهبود اوضاع بوجود آورد اصلاح مينامند انقلاب و اصلاح تنها در مورد اجتماع صادق نيستند بلكه درباره افراد نيزصدق ميكنند گاهی ديده میشود كه وضع سلوك اخلاقی و رفتار اجتماعی يك فردنسبت به گذشته بهتر میشود و اما گاهی نيز ، اساسا دگرگونی روحی در افرادپيدا میشود ، آنچنانكه گوئی اين آدم امروز همان فرد سابق نيست توبه دراصطلاح بمعنی ايجاد يك انقلاب روحی و يك دگرگونی بنيادی در طرز عمل وسلوك و رفتار است . |