ميان است چرا قوم عرب ؟ چرا ما نبايد سروری و آقائی داشته باشيم ؟ بهاين ترتيب نطفه جنگهای قومی و نژادی و يا به اصطلاح امروز ناسيوناليستی وراسيستی در ميان امت مسلمان بسته شد تاريخ دو سه قرن اوليه اسلام ، مالامال از جدالها و نزاعها بين نژادهایعرب ، ايرانی ، ترك ، اقوام ماوراء النهر و است در ابتدا ، در دورهبنی اميه ، نژاد عرب روی كار آمد بنی عباس كه به خلافت رسيدند ، باآنكه عرب بودند اما چون با بنی اميه ضديت داشتند ، ايرانيها را تقويتكردند و زبان و خط فارسی را رواج دادند بعدها متوكل عباسی ، هم بدليلآنكه پيوندی با نژاد ترك پيدا كرده بودند ( 1 ) و هم از آن جهت كهميخواست خودش را از شر ايرانيها خلاص كند تركها را بر امور مسلط كرد ،و اعراب و ايرانيها را زير دست قوم ترك قرار داد امروز نيز ما درست در وضعی قرار داريم نظير اوضاع ايام آخر عمر پيامبر، يعنی وقتی كه آيه « اليوم يئس الذين »نازل شد پيام قرآن به ما نيزاين است كه حالا كه بر دشمن بيرونی پيروز شده ايد و نيروهای او را متلاشیكرده ايد ، ديگر از او ترسی نداشته باشيد ، بلكه اكنون بايد از خود ترسداشته باشيد اگر ما با واقع بينی و دقت كامل با مسائل فعلی انقلاب مواجهنشويم و در آن تعصبات و خودخواهیها را دخالت دهيم ، شكست انقلابمان براساس قاعده " « واخشون »" و بر اساس قاعده " « ان الله لا يغير »"حتمی الوقوع خواهد پاورقی : 1 - بعد از مرگ معتصم بسال 227 و پسرش هرون بسال 232 ، دو سردار تركبنامهای واصيف و ايتاخ ، برادر هرون بنام جعفر را كه مادرش كنيزی ازتركان خوارزم بود به تخت خلافت نشاندند و او را " المتوكل علی الله "لقب دادند . |