میبينيم درباره معنويت زياد سخن گفتهاند ، اما درباره عدالت يا سخننگفتهاند و يا بسيار كم گفتهاند حالا كه تحول پيدا شده درباره عدالت سخنگفته میشود ولی گويا مد شده كه درباره معنويت زياد سخن گفته نشود مثلاينكه اگر درباره معنويت سخن گفته شود ، ضد انقلاب است نه ، يك انقلاباسلامی چنين نيست اگر معنويت را فراموش كنيم ، انقلاب خودمان را از يكعامل پيش برنده محروم كرده ايم متاسفانه گاهی ديده میشود كه در بعضی ازنوشتههای امروزی ، و در بعضی از تفسيرهائی كه درباره قرآن نوشته میشود ،آنچه كه معنويت است ، تفسير به ماديت میكند و با اين كار به حسابخودشان برای اسلام فرهنگ انقلابی تدوين ميكنند در قرآن بارها و بارهاكلمات آخرت و قيامت بكار رفته است و بدون شك در همه جا مقصود اينبوده كه بعد از اين دنيائی كه در آن زندگی ميكنيم ، عالم ديگری وجود دارداما گويا به نظر اين آقايان اينكه در قرآن از عالم ديگری اسم برده میشود، ضعف قرآن است لذا هر جا كه اسم آخرت آمده ميگويند مقصود سرانجاماست سرانجام هر كار ، سرانجام هر مبارزه اين افراد ميخواهند پايههایمعنويت قرآن را از ميان ببرند و متاسفانه صرفا بر روی عدالت فكر ميكنندتصور ميكنند بدون معنويت ، عدالت امكان پذير است ولی اولا از يك سومعنويت در قرآن قابل توجيه و تاويل نيست و از سوی ديگر ، بدون بالمعنويت از بال عدالت كاری ساخته نيست از نظر قرآن معنويت پايه تكاملاست اينهمه عبادات كه در اسلام بر روی آن تكيه شده است برای تقويتجنبه معنوی روح انسان است زندگی پيامبر را ببينيد ، با آنهمه گرفتاری ومشغلهای كه دارد باز در همان حال قرآن میگويد : « ان ربك يعلم انك نقوم ادنی من ثلثی الليل و نصفه و ثلثه و طائفة منالذين معك و الله يقدر الليل و النهار علم ان لن تحصوه فتاب عليكم ( سوره مزمل - آيه 20 ) |