" 2 " استقلال و آزادی مسئله استقلال و آزادی موضعی است كه امشب ميخواهم درباره آن گفتگو كنميك طفل ، ماداميكه صغير است و تحت ولايت و قيمومت پدر ، پدر بزرگ يامادر زندگی میكند ، از خودش استقلال ندارد خودش برای خودش نميتواندتصميم بگيرد ، برای انجام هر كاری ميبايد اجازه بگيرد اين يك نوع ، ويك درجه از عدم استقلال و وابستگی است . نوع ديگر افرادی كه استقلال ندارند بردگانند اگر فردی برده ديگری باشد ،قهرا نميتواند مستقيما درباره خود تصميم بگيرد ، بلكه يا ديگری برای او وبه جای او تصميم ميگيرد ، يا آنكه تصميم گرفتنش موكول به اجازه ديگریاست بجز دو موردی كه ذكر كردم موارد ديگری هم وجود دارد كه بواسطه آنهااستقلال از افراد - بدون آنكه نام صغير يا مجنون روی آنها باشد - سلبميشود فیالمثل در بسياری از خانواده ها ، نوكرها و كلفتها حالت عدماستقلال دارند در رژيمهای به اصطلاح فئودالی ، خصوصا در شكلی كه در مغربزمين وجود داشته است ( 1 ) سرف ها ( 2 ) يا دهقانان وابسته بهپاورقی : 1 - نوع نظام فئودالی در مغرب ، با آنچه كه در شرق بنام فئوداليسمserf - 2 > |