ادراكات حقيقی ، از چه زمانی و توسط كدام فيلسوف در تاريخ فلسفه اسلامیصورت گرفته است ؟ استاد مطهری : تا آنجا كه من اطلاع دارم ريشه اين تفكيك ، البته بدوناينكه مسائل خوب از هم شكافته شده باشند در آثار بوعلی ديده میشودمتاسفانه الان به ياد ندارم كه آيا فارابی هم اين مسئله را مطرح كرده استيا نه ؟ به هر حال با طرح مسئله عقل عملی و عقل نظری و بعد مسئله حسن وقبح عقلی و اينكه اين پسندها و ناپسندهای عقلی در ميان ملل مختلفمتفاوت است و درباره آنها يك جور قضاوت نمیشود و اينها نبايد ملاكقضاوت در مسائل فلسفی بشوند ، از اين زمان است كه تدريجا توجه به مسئلهادراكات اعتباری و حقيقی پيدا میشود البته ممكن است كه اين مسئلهريشهای در دوره ما قبل اسلام داشته باشد كه من چون اطلاعی از آن ندارم آنرانفی نمیكنم ، ولی تا آنجا كه اطلاع دارم توجه به اين مسئله بيشتر معلولتضاد و برخورد آراء متكلمين و فلاسفه بوده است و اما در خصوص بحث اصلیاين گفتگو ، عرض كردم كه بر اساس يك نوع فلسفه تاريخ ، همه انقلابها باهمه اختلاف شكلها ماهيت مادی و طبقاتی دارد در اينجا به عنوان معترضهبايد به موردی اشاره كنم كه منشا بسياری از بدفهميها شده است و آن نكتهاين است كه بعضی از كسانی كه آشنائی زيادی با مسائل اسلامی ندارند ازآنجا كه جهت گيری اسلام را بسود مستضعفين ديدهاند پنداشتهاند كه اسلام ،عامل حركت در تاريخ را نيز ، همواره مستضعفان بحساب مياورد . اينها فكر كردهاند اينهمه كه در قرآن بر حمايت از محرومان و مستضعفانتكيه شده به اين معنی است كه اسلام هم به جامعه دو طبقهای قائل است وپرچم همه حركتها و انقلابها را همواره بدوش |